سبع المثاني

سبع المثاني

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رمز موفقیت در بیانات امام صادق علیه السلام

09 دی 1391 توسط طيبي

رمز موفّقیت در بیانات امام صادق(ع)

از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمودند:
«طلبتُ الجنّة، فوجدتها فی السّخاء؛
بهشت را جست‌وجو نمودم. پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.»
«و طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة؛
و تندرستی و رستگاری را جست‌وجو نمودم. پس آن را در گوشه‏گیری (مثبت و سازنده) یافتم.»
«وطلبت ثقلاً لمیزان، فوجدتها فی شهادة ان لا اله الّا الله و محمّد رسول الله؛
و سنگینی ترازوی اعمال را جست‌وجو نمودم. پس آن را در گواهی به یگانگی خدای تعالی و رسالت حضرت محمّد(ص) یافتم.»
«وطلبت السرعة فی الدخول الی الجنّة، فوجدتها فی العمل لله تعالی ؛
سرعت در ورود به بهشت را جست‌وجو نمودم. پس آن را در كار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.»
«وطلبتُ حبّ الموت، فوجه ته فی تقدیم المال لوجه الله؛
و دوست داشتن مرگ را جست‌وجو نمودم. پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدا یافتم.»
«و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فی تركال معصیة؛
و شیرینی عبادت را جست‌وجو نمودم.پس آن را در ترك گناه یافتم.»
«و طلبت رقّة القلب، فوجدتها فی الجوعو العطش؛
و رقّت (نرمی) قلب را جست‌وجو نمودم.پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم.»
«وطلبت نورالقلب، فوجدته فی التفكّر و البكاء؛
و روشنی قلب را جست‌وجو نمودم. پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.»
«وطلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقة؛
و (آسانی) عبور بر صراط را جست‌وجو نمودم. پس آن را در صدقه یافتم.»
«و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاةاللیل؛
و روشنی رخسار را جست‌وجو نمودم. پس آن را در نماز شب یافتم.»
«و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الكسب للعیال؛
و فضیلت جهاد را جست‌وجو نمودم. پس آن را در به دست آوردن هزینة زندگی زن و فرزند یافتم.»
«و طلبت حب الله عزّوجل، فوجدته فی بغضا هلال معاصی؛
و دوستی خدای تعالی را جست‌وجو كردم. پس آن را در دشمنی با گنهكاران یافتم»
«و طلبت الرئاسة، فوجدتها فی النصیحة لعبادالله؛
و سروری و بزرگی را جست‌وجو نمودم. پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.»
«و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قلة المال؛
و آسایش قلب را جست‌وجو نمودم. پس آن را در كمی ثروت یافتم.»
«و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر؛
و كارهای پر ارزش را جست‌وجو نمودم. پس آن را در شكیبایی یافتم.»
«و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم؛
و بلندی قدر و حسب را جست‌وجو نمودم. پس آن را در دانش یافتم.»
«و طلبت العبادة فوجدتها فی الورع؛
و عبادت را جست‌وجو نمودم. پس آن را در پرهیزكاری یافتم.»
«و طلبت الراحة، فوجوتها فی الزهد؛
و آسایش را جست‌وجو نمودم. پس آن را در پارسایی یافتم.»
«و طلبت الرفعة، فوجدتها فی التواضع؛
برتری و بزرگواری را جست‌وجو نمودم. پس آن را در فروتنی یافتم.»
«و طلبت العزّ، فوجدته فی الصدّق؛
و عزّت (ارجمندی) را جست‌وجو نمودم. پس آن را در راستی و درستی یافتم.»
«و طلبت الذلة، فوجدتها فی الصوم؛
و نرمی و فروتنی را جست‌وجو نمودم. پس آن را در روزه یافتم.»
«و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعة؛
وتوانگری را جست‌وجو نمودم. پس آن را در قناعت یافتم.»
«و طلبت الانس، فوجدته فی قرائة القرآن:
و آرامش و همدمی را جست‌وجو نمودم. پس آن را در خواندن قرآن یافتم.»
«و طلبت صحبة النّاس، فوجدتها فی حسن الخلق؛
و همراهی و گفت‌وگوی با مردم را جست‌وجو نمودم. پس آن‌ را در خوش‌خویی یافتم.»
«و طلبت رضی الله، فوجدته فی برّ الوالدین؛
و خشنودی خدای تعالی را جست‌وجو نمودم. پس آن را در نیكی به پدر و مادر یافتم.»

منبع: مستدرك ‌الوسائل، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810.

 

 نظر دهید »

چرا خانم ها نباید آب پرتقال بخورند ؟

06 دی 1391 توسط طيبي

چرا خانم ها نباید آب پرتقال بخورند؟


● جوانان هم این مشکل را دارند
بی اختیاری ادراری یعنی این که ناخودآگاه از بدن فرد ادرار خارج می شود. این مسئله به خصوص در زمان خنده، سرفه، تشنج یا ورزش کردن اتفاق می افتد. در اکثر موارد فرد قبل از این که به دستشویی برسد خود را خیس کرده است.
در بین زنان و دختران جوان، عموما بی اختیاری ادراری به دلیل صدمات و مشکلات ناشی از ورزش است. درواقع آمار نشان می دهد، در مدارس و دانشگاه ها ۲۰درصد خانم های عضو تیم های مختلف ورزشی دچار این مشکل هستند، این مسئله به خصوص در زمان ورزش کردن ورزشکاران رشته های دوومیدانی، ژیمناستیک و چتربازی رخ می دهد.
در این ورزش ها فرد با نیرویی زیاد پاهایش را به زمین می کوبدیا پاهایش به زمین کوبیده می شود و این می تواند به عضلات لگن و بافت های محافظ مثانه فشار وارد کند که باعث بی اختیاری ادراری می شود جالب است که مشکل بی اختیاری ادراری هم مثل دیدچشم، مسئله ای است که تاحدودی ارثی است. بی اختیاری ادراری، هم در زنان و هم در مردان در هر سنی رخ می دهد، اما شیوع آن در زنان ۲ برابر مردان است. در زنان بالارفتن سن و بچه دار شدن، احتمال این مسئله را افزایش می دهد. در مورد سن این مسئله ناشی از کاهش استروژن است که قدرت عضلات را کاهش می دهد.
● این یک مشکل دائمی است؟
به عنوان یک زن جوان، اگر دچار این مشکل شدید فکر نکنید که این مسئله تا آخرعمر گریبان شما را می گیرد. برای مثال بی اختیاری در مقطع بارداری یا پس از آن در بسیاری از زنان دیده می شود و حالت گذرا هم دارد. این حالت با انجام ورزش های موسوم به ورزش های لگن بهبود نسبی می یابد.
بی اختیاری ادراری ناشی از عفونت مثانه هم در هر سنی ممکن است اتفاق بیفتد و با درمان عفونت بهبود خواهد یافت. حتی اگر این مشکل خودبه خود خوب نشد با انجام تمرینات، تغییرات در شیوه زندگی، درمان دارویی و در صورت نیاز جراحی های کوچک برطرف خواهد شد.
اصلی ترین علت های بی اختیاری ادراری عبارتند از: عفونت دستگاه ادراری، ضعیف شدن عضلات لگن ناشی از بارداری یا زایمان، جراحی های لگن، برخی داروها، سرفه های مزمن، دیابت و در گاهی موارد بلند کردن وزنه های سنگین.
● چه زمانی به پزشک خودتان مراجعه کنید؟
اگر دچار مشکل بی اختیاری هستید حتما به پزشک مراجعه کنید. پزشک شما سوالات زیادی خواهد پرسید تا متوجه شود مشکل شما به چه چیزهایی ارتباط دارد. سابقه خانوادگی شما، سابقه بیماری های قلبی، داروهایی که مصرف می کنید و تعداد فرزندان شما در راه تشخیص به پزشک شما کمک خواهد کرد. پزشک تان قطعا شما را معاینه خواهد کرد و برای تان آزمایش می نویسد.تعیین حجم مثانه و اندازه گیری میزان ادرار در مثانه پس از تخلیه آن از آزمایش های مهم است. تجزیه ادرار، انجام سونوگرافی تشخیصی و سیستوسکوپی که در آن توسط یک آندوسکوپ یک دوربین بسیار کوچک به داخل مجرای ادراری و مثانه فرستاده می شود تا داخل آن ها معاینه شود از سایر روش های تشخیصی است.
● جراحی یا دارو؟
شیوه های دیگر، به جز ورزش هم برای بهبود این حالت مورد استفاده قرار می گیرند، برای مثال تحریک الکتریکی عضلات لگن یا E.M.S که نتایج بسیار خوبی هم داشته است یا شیوه موسوم به بیوفیزیک یا درمان های دارویی که برخی از آن ها باعث کمتر شدن انقباض مثانه می شوند و بعضی دیگر قدرت عضله ها را بیشتر می کنند، اگر همه این شیوه ها جواب نداد آن وقت ممکن است برای شما درمان با جراحی درنظر گرفته شود که البته عمل های جراحی کوچک است و با پاسخ بسیار خوبی همراه بوده است.
● با ورزش درمان کنید!
بی اختیاری ادراری یک علامت است که می تواند چند علت داشته باشد. درمان باید از بین بردن علت این مشکل باشد اما یکی از بهترین شیوه های در دسترس ورزش هایی است که به تقویت عضلات کف لگن کمک می کند که این ورزش ها را «کگل» می نامند. زمانی که این ورزش ها را یاد گرفتید می توانید همه جا آن ها را به کار ببرید. برای آن که این ورزش ها را فرا بگیرید باید این کارها را انجام دهید:
۱) عضلات مناسب را شناسایی کنید: پزشک تان به شما یاد خواهد داد که چگونه عضلات لازم را شناسایی کنید.
۲) فقط عضلات لازم را تمرین دهید: در زمان انجام این تمرینات سعی کنید که کل بدن تان را ریلکس کنید. مهم ترین اشتباهی که ممکن است مرتکب شوید سفت کردن عضلات پشت و کمر است.
۳) ورزش ها را به طور منظم انجام دهید: یادتان باشد که تنها انجام منظم ورزش می تواند به شما کمک کند.
۴) بر شدت ورزش بیفزایید: هر زمان که احساس کردید این ورزش ها ساده شده است باید زمان و میزان انجام آن ها را بیشتر کنید.
۵) پایدار باشید: این ورزش ها در آغاز ممکن است سخت باشند. ممکن است گاهی نتوانید آن ها را انجام بدهید اما باید بدانید که مداومت داشتن در انجام آن ها می تواند به شما کمک کند تا مشکل خودتان را حل کنید.
● چرا نباید آب پرتقال و سس گوجه فرنگی بخورید؟
اگر مشکل شما خیلی جدی نیست و می خواهید از درمان های دارویی و جراحی استفاده نکنید، این توصیه ها را جدی بگیرید:
۱) هول نزنید: لازم نیست یک بطری آب را در چند ثانیه سر بکشید. سعی کنید که هرچند دقیقه یک بار جرعه ای آب بنوشید تا مثانه شما بتواند با حجم مایع وارد شده به بدن کنار بیاید.
۲) کم آب ننوشید: فکر می کنید کمتر آب خوردن مشکل شما را حل می کند، نه، مطمئن باشید که این حالت مشکل شما را سخت تر خواهد کرد. با کم مصرف کردن آب مثانه و کلیه های تان را حساس خواهید کرد و این مشکل را بدتر خواهد کرد.
۳) رژیم غذایی مناسب: بعضی موادغذایی و نوشیدنی هستند که مشکل بی اختیاری ادراری را بدتر می کنند چراکه حاوی مواد محرکی هستند که باعث تکرر ادرار و کنترل نکردن می شوند. از جمله این ها نوشیدنی های حاوی کافئین است (از جمله قهوه، چای و انواع کولاها)، آبمیوه های اسیدی مثل آب پرتقال، آب آناناس، آب گوجه فرنگی و نیز سایر محصولات ساخته شده با گوجه فرنگی (مثل سس های گوجه) جزو این دسته هستند.
همچنین مطالعات نشان داده است که غذاهای تند و تمامی طعم دهنده های تند چه حاوی فلفل و چه سایر انواع مواد غذایی تند، جایگزین های قند و قندهای مصنوعی و مکمل های حاوی ویتامین B و C هم می توانند حالت بی اختیاری ادراری را بدتر کنند. خوردن میوه هایی مثل هلو، پاپایا و هندوانه می تواند در این مورد بسیار به افراد دارای مشکل کمک کند.
۴) تمرین کنید: شما می توانید با تمرین کنترل کردن ادرار خود توان خودتان در زمینه حل این مشکل را افزایش بدهید. البته این کار را باید به صورت تدریجی و آرام انجام بدهید.
۵) ورزش کنید: هرچقدر که توان عضلانی خودتان را افزایش بدهید وضعیت بهتری خواهید داشت پس ورزش منظم و هدفمند را فراموش نکنید.

 

 نظر دهید »

حضرت امام موسی کاظم علیه السلام

01 دی 1391 توسط طيبي

حضرت امام موسی کاظم علیه السلام


هفتمین امام شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در هفتم ماه صفر سال 128 هجری قمری در ابواء متولد گردید.
پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادر گرامیش حمیده است.
میلادش برای امام صادق علیه السلام چنان شادی*بخش بود که آن حضرت به*همین مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام نمود.
نام مبارکش موسی و القاب و کنیه هایش متعدد است؛ مشهورترین لقبش کاظم و صابر و معروف*ترین کنیه*اش ابوالحسن است. نقش نگین انگشتری*اش جمله حسبی الله بوده است.

از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعیل، بود که از الطاف خفیّه الهیّه محسوب می*شد و زمینه*ساز تثبیت امامت وی شد. تلاش امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این راستا و به منظور جلوگیری از انحراف جریان امامت بود. هر چند بعدها نیز گروهی پیدا شدند و پس از امام صادق علیه السلام معتقد به امامت اسماعیل گشتند و مرگ او را انکار نمودند.

سرانجام پس از شهادت جانگداز امام صادق، موسی بن جعفر علیه السلام در سن بیست سالگی مسؤولیت بزرگ امامت و هدایت امّت را در یکی از بحرانی*ترین دوران*ها به دوش گرفت.

دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس و هم*زمان با چهار تن از حاکمان عیّاش و خون*آشام عباسی به*نامهای منصور دوانیقی ، مهدی عباسی ، هادی عباسی و هارون الرشید که حضرت نیز به فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را به بهترین شکل ممکن به دوش کشید، و اگر چه با حوادث سهمگین و خونینی همچون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهی از آل علی علیه السلام روبرو گردید، ولی لحظه*ای از وظیفه خطیر خود کوتاهی ننمود و تلاش مستمر خویش را عمدتا در محورهای زیر متمرکز ساخت:

اول - تبلیغ دین خداوند و گسترش فرهنگ اسلام، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ به سوالات شفاهی و کتبی و. . .

دوم- پرورش انسان*های مستعد و تربیت شاگردان والامقام و شاخص در میدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان.

سوم- مبارزه بی*امان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شیطانی آنان در میدان*های مختلف و تشریح مبانی حق.

چهارم- تربیت یاران مدیر و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتی، تا مرز وزارت و استانداری، به منظور خنثی*سازی نقشه*های مخرب و دین*سوز دشمنان، کمک به مظلومان و محرومان و دفاع از حریم شیعیان .

پنجم- سامان*دهی شیعیان با شیوه*های مختلف تربیتی، عملی، مناظره*های سیاسی و. . .

امام علیه*السلام در این مسیر، نهایت تلاش خویش را مبذول داشت و در مواقع لازم از اهرم*های فوق*العاده*ای همچون استفاده از معجزه، دعای مستجاب و به*کارگیری علم امامت امام کاظم علیه السلام بهره برد.


سرانجام هارون الرشید برای دستگیری امام شخصاً به صحنه آمد و طی صحنه*سازی در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله به جوسازی علیه امام پرداخت و او را در یک جلالت ظاهری ولی در پرده*ای از ابهام با تشکیل دو کاروان مختلف از مدینه تبعید کرد و بارها به زندان انداخت. هارون چندین بار به ترور حضرت اقدام نمود و در بعضی موارد شخصاً وارد شد که هر بار ناموفّق بود.

منبع :سایت daneshnameh.roshd

 2 نظر

حضرت رقیه سلام علیها در منابع تاریخی

01 دی 1391 توسط طيبي

 

 

حضرت رقيه سلام الله عليها در منابع تاريخي
آنچه در منابع فعلی(1) وجود دارد به ترتیب قدمت زمانی به شرح زیر است:
1. لباب الأنساب
نسب شناس معروف قرن ششم ، ابن فُندُق بیهقى (م 565 ق) در لباب الأنساب در بیان فرزندانى كه از نسل این امام علیه السلام باقى مانده اند ، مى نویسد:
از فرزندان امام حسین علیه السلام ، جز زین العابدین علیه السلام ، فاطمه ، سَكینه و رُقیّه ، باقى نماند. ولَم یَبقَ مِن أولادِهِ إلّا زَینُ العابِدینَ علیه السلام ، وفاطِمَةُ وسُكَینَةُ ورُقَیَّةُ (2)
2. الملهوف (که به لُهُوف مشهور است)
گزارش دیگرى كه به نام رقیّه اشاره دارد، آن است كه در برخى نسخه هاى كتاب الملهوف ، آمده است كه امام حسین علیه السلام در وداع با اهل بیت خود ، فرمود :
یا اُختاه! یا اُمَّ كُلثوموأنتِ یا زَینَبُ! وأنتِ یا رُقَیَّةُ ! وأنتِ یا فاطِمَةُ ! وأنتِ یا رَبابُ! اُنظُرنَ إذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقُقنَ عَلَىَّ جَیباً ، ولا تَخمِشنَ عَلَىَّ وَجهاً ، ولا تَقُلنَ عَلَىَّ هَجراً .(3)
خواهرم ، اى امّ كلثوم ! و تو اى زینب ! و تو اى رُقَیّه ! و تو اى فاطمه ! و تو اى رَباب! توجّه كنید كه هرگاه من كشته شدم ، براى من گریبان چاك مكنید و صورت ، خراش ندهید و حرف نامربوط مگویید .
مولاى ما امام حسین علیه السلام ، دخترى سه ساله داشت سرِ شریف امام علیه السلام را كه با دستمالى دیبقى پوشیده بود ، آوردند و در برابرش نهادند و پرده از آن برداشتند . دختر امام علیه السلام گفت : این سرِ كیست؟ گفتند : سرِ پدرت است . آن را از طَبَق برداشت و درآغوش گرفت و مى گفت : «پدر جان! چه كسى تو را با خونت خضاب كرد؟….
آنگاه ، دهانش را بر دهان شریف امام علیه السلام گذاشت و گریه سختى كرد تا از هوش رفت . وقتى تكانش دادند ، دیدند كه روحش از دنیا ، جدا شده است
در باره این گزارش مى توان گفت :
اوّلاً ، در بسیارى از نسخه هاى كتاب الملهوف ، این متن وجود ندارد .
ثانیا ، در این گزارش ، به این كه رقیّه دختر امام علیه السلام است ، اشاره اى نشده است .
ثالثا ، احتمالاً آن كه در این گزارش به این نام خطاب شده، رقیّه دختر امام على علیه السلام و همسر مسلم بن عقیل است؛(4) زیرا فرزندان مُسلم ، همراه امام علیه السلام بودند و به احتمال قوى ، همسر وى نیز در كاروان كربلا ، حضور داشته است.(5)
3. کامل بهایی
كامل بهایى ، كتابى فارسى ، نوشته عماد الدین طبرى(6) است. متن نوشتار او این است :
در حاویه(7) آمد كه زنان خاندان نبوّت ، در حالت اسیرى ، حال مردان كه در كربلا شهید شده بودند ، بر پسران و دختران ایشان ، پوشیده مى داشتند و هر كودكى را وعده ها مى دادند كه : پدر تو به فلان سفر رفته است [و] باز مى آید. تا ایشان را به خانه یزید آوردند . دختركى بود چهارساله .
شبى از خواب ، بیدار شد و گفت : «پدر من حسین كجاست ؟ این ساعت ، او را به خواب دیدم سخت پریشان!» . زنان و كودكان ، جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست . یزید ، خفته بود . از خواب ، بیدار شد و حال ، تفحّص كرد . خبر بردند كه حال ، چنین است . آن لعین ، در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بیاورند و در كنار او نهند . مَلاعین ، سر بیاورد و در كنار آن دختر چهارساله نهاد . پرسید : «این چیست؟» . مَلاعین گفت : سرِ پدر توست . آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز ، جان به حق ، تسلیم كرد.(8)
4. روضة الشهداء
پس از عماد الدین طبرى، ملّا حسین واعظ كاشفى سبزوارى (م 91ظ ق) در كتاب روضة الشهدا ، مطالب طبرى را با تفصیل بیشترى مطرح مى كند ؛ امّا همچنان ، نامى از كودك نمى بَرد و او را چهارساله ذكر مى كند و محلّ وقوع حادثه را كوشْك (كاخ) یزید مى داند و مى افزاید:
چون مِندیل برگرفت(9) سرى دید در آن طَبَق ، نهاده . آن سر را برداشت و نیك در آن نگریست . سرِ پدر خود را بشناخت . آهى از سینه بركشید و روى در روى پدر مالید و لب خود بر لب وى نهاد و فى الحال ، جان شیرین بداد.(10)
5. المنتخب طُرِیحِى
فخر الدین طُرَیحى (م 1ظ 85 ق) در كتاب المنتخب، داستان را با تفاوت هایى تعریف مى كند. بخشى از متن المنتخب، بدین شرح است:
روایت شده كه وقتى آل اللّه وآل رسول او در شهر شام بر یزید ، وارد شدند ، او خانه اى به آنها اختصاص داد و آنها در آن ، به سوگوارى مى پرداختند . مولاى ما امام حسین علیه السلام ، دخترى سه ساله داشت سرِ شریف امام علیه السلام را كه با دستمالى دیبقى(11) پوشیده بود ، آوردند و در برابرش نهادند و پرده از آن برداشتند . دختر امام علیه السلام گفت : این سرِ كیست؟ گفتند : سرِ پدرت است .
بی شک با وقوع چنین مشاهدات و کراماتی از آن مضجع شریف، این اطمینان (اگر نگوییم یقین) برای انسان حاصل می شود که آنجا دختری از دختران امام حسین علیه السلام با قدر و منزلت فراوان آرمیده است و بر ما لازم است آن را احترام کرده و مقامش را ارج نهیم.
آن را از طَبَق برداشت و درآغوش گرفت و مى گفت : «پدر جان! چه كسى تو را با خونت خضاب كرد؟ پدر جان! چه كسى رگ هاى تو را بُرید؟ پدر جان! چه كسى مرا در كودكى ، یتیم كرد؟ پدر جان! پس از تو ، ما به چه كسى دل ببندیم؟ پدر جان! چه كسى از یتیم ، نگهدارى مى كند تا بزرگ شود؟ پدر جان! چه كسى پاسدار زنانِ رنجور است؟ پدر جان! چه كسى نگهدار بیوه هاى اسیر است؟ پدر جان! چه كسى نوازشگر چشم هاى گریان است؟ پدر جان! پناه دهنده دور افتادگان غریب كیست؟ پدر جان! چه كسى نوازشگر موهاى پریشان است؟ پدر جان! براى ناكامى ما پس از تو ، چه كسى هست؟ پدر جان! براى غریبى ما ، چه كسى پس از تو هست؟ پدر جان! كاش من ، فداى تو مى شدم . پدرجان! كاش پیش از این ، نابینا مى شدم . پدر جان! كاش من در خاك شده بودم و محاسن تو را خون آلود نمى دیدم» .
آن گاه ، دهانش را بر دهان شریف امام علیه السلام گذاشت و گریه سختى كرد تا از هوش رفت . وقتى تكانش دادند ، دیدند كه روحش از دنیا ، جدا شده است.(12)
6. شَعشعة الحسینی
اوایل قرن چهاردهم ، شیخ محمّدجواد یزدى ، در كتاب شعشعة الحسینی(13) آورده است :
منقول است كه طفلى از حضرت امام حسین علیه السلام در خرابه شام ، از دیدن سرِ پدر بزرگوارش ، از دنیا رفت ؛ ولیكن در نام او ، اختلاف است كه زُبَیده یا رُقَیّه یا زینب یا سَكینه بوده باشد.(14)
او همچنین در صفحات بعد ، به نقل از كتاب ریاض الأحزان ، آورده است كه اسم آن دختر ، فاطمه بوده است.
در این گزارش ، چندین نام و از جمله رُقَیّه براى كودكِ از دنیا رفته در شام، مطرح گردیده است.(15)
بحث کتابخانه ای جدای از بحث شهود و کرامت است
آنچه گذشت، سیر گزارش هاى گوناگون بود درباره وفات دخترى از امام حسین علیه السلام در شام. با توجه به این اسناد و مدارک و اینکه جزئیات این واقعه در هیچ یك از منابع معتبر نیامده و اگر هم در کتاب معتبری بوده اکنون در دسترس ما نیست؛ بنابراین نمی توان در مورد جزئیات آن با قاطعیت سخن گفت؛ اما کراماتی که از آن بارگاه شریف صادر شده و می شود و نیز مشاهداتی که برای برخی رخ داده است خود سخن و حدیث دیگری است جدای از این بحث کتابخانه ای.
بی شک با وقوع چنین مشاهدات و کراماتی از آن مضجع شریف، این اطمینان (اگر نگوییم یقین) برای انسان حاصل می شود که آنجا دختری از دختران امام حسین علیه السلام با قدر و منزلت فراوان آرمیده است و بر ما لازم است آن را احترام کرده و مقامش را ارج نهیم.
پی نوشت ها:
1. منظور ما کتابهایی هستند که در حال حاضر ما به آنها دسترسی داریم؛ زیرا این احتمال هست که در این زمینه منابع کهن تری وجود داشته یا دارد که ما به دلایلی به آنها دسترسی نداریم.
2. لباب الأنساب : ج 1 ص 355
3. الملهوف : ص 141
4. احتمالاً رُقَیّه ، یكى دیگر از دختران امام على علیه السلام است (تاریخ الطبرى: ج 5 ص 154، تهذیب الكمال: ج 2ظ ص 479) كه همسر مسلم بن عقیل علیه السلام نیز بوده (نسب قریش: ص 45) و در كربلا نیزحضور داشته است.
5. دانش نامه امام حسین علیه السلام ج1 ص384
6. حسن بن على طبرى مؤلف تحفة الابرار و كامل بهایى است كه تا سال 701 در حیات بوده است.
7. ظاهرا مقصود ، كتاب الحاویة ، نوشته قاسم بن محمد بن احمد سُنّى است (ر . ك : فوائد رضویّه : ص 112)
8. كامل بهایى : ج 2 ص 179 .
9. مِندیل برگرفت : دستمال را برداشت
10. روضة الشهدا : ص 389.
11. حریر
12. المنتخب ، طریحى: ص136 .
13. وى ، تألیف این كتاب را در سال 1319 ق ، آغاز كرده است .
14. شعشعة الحسینی : ج 2 ص 171 .
15. با فرض بر صحت وقوع و صدق ناقلین آن
امید پیشگر
منبع: بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

 

 

 نظر دهید »

توصیه رهبر انقلاب به خواندن چهار آیه بعد از نماز صبح

21 آذر 1391 توسط طيبي

توصیه رهبر انقلاب به خواندن این چهار آیه بعد از نماز صبح

چهار تا آیه در تعقیب نماز صبح ذکر شده - که در کتاب مفاتیح الجنان هم هست - می توانید مراجعه کنید و آنها را بخوانید . هر کدام از این آیات هم که ذکر شده ، یک نتیجه ای دنبالش آمده است : « و اُفَوضُ امری الی الله . ان الله بصیرٌ بالعباد ، فَوَقاه الله سیِئات ما مکروا » ؛ « لا اله الا انت . سبحانک انّی کنتُ من الظالمین فاستجبنا له و نَجیناهُ من الغم و کذالک نُنجی المؤمنین» که آیه جناب یونس است ؛ آیه دیگر : « حسبُنا الله و نعم الوکیل فانقلبوا بنعمَةٍ من الله و فضل ٍ لَم یَمسَسهم سوء » و آیه چهارم هم : « ما شاء الله لا قوة الا بالله » است که مال آن قضیه دو برادر است .

اینها برای ما درس است ؛ وقتی انسان احساس می کند که کار ، بزرگ است ؛ کار ، با ارزش است ؛ کار دارای تأثیر اجتماعی ِ کلان است ، انگیزه اش بیشتر می شود .

مقام معظم رهبری« دامت برکاته» ، در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر - ١٣٨٩/۵/١

 

 

 3 نظر

سه گام اساسی در مسیر کمال حقیقی

21 آذر 1391 توسط طيبي

 

 

سه گام اساسي در مسير کمال حقيقي

شناخت صاحب خويش؛ اولين گام سعادت

از قرآن و روايات استفاده مي‌شود که گام اول براي انجام صحيح و بدون آفت اين حرکت، شناخت خداوند به عنوان «رب» است. معمولا واژه ربّ در فارسي به پروردگار ترجمه مي‌شود، اما اين ترجمه‌اي بسيار نارسا است. شايد نزديک‌ترين معادل آن در فارسي «صاحب اختيار» باشد. کسي که اختيار موجودي ديگر در دست اوست ربِ او خوانده مي‌شود. ربوبيت حقيقي (که رب صاحب اختيار همه چيز انسان است) ربوبيت الهي است که در مقابل آن عبوديت ما مي‌باشد. او صاحب همه چيز است و ما از خود هيچ نداريم. بايد اين معنا را به طور کامل درک کرده، بدانيم هر چه را هم که او به ما عطا کند باز از آنِ اوست و ما همان نقطه صفريم و هر چه داريم امانتي در دست ماست و هر وقت هم بخواهد آن‌ها را مي‌گيرد. رابطه عبوديت - ربوبيت رشته‌اي است که يک طرف آن عبوديت، ناداري و فقر ذاتي ما و طرف ديگر آن هستي و غناي مطلق خداوند است.
اما چگونه مي‌توان اين رابطه را تقويت نمود؟ قرآن مي‌فرمايد:‌ «وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ؛5 مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است‏.» مقتضاي تعبد به معارف قرآن اين است که عبادت خداوند را تنها مسير صحيح اين حرکت و عامل تقويت اين رابطه بدانيم، اما به نظر مي‌رسد براي نزديک شدن ذهن به اين حقيقت مي‌توان گفت:‌ اساسا روح انسان از سنخ علم است و علم از قبيل چيزهايي نيست که وزن، شکل، طول، عرض و عمق دارد و عالم شدن به معناي افزوده شدنِ چيزي بر وجود انسان نيست که وزن و حجم ‌داشته، به لحاظ فيزيکي تفاوتي در انسان ايجاد کند، بلکه روح داراي جوهري علمي است و حرکت آن هم حرکتي علمي است. وقتي انسان با بدن خويش حرکت مي‌کند مکان او تغيير يافته، با صرف مقداري انرژي جسم خويش را از جايي به جايي ديگر منتقل مي‌کند، اما وقتي ما مي‌خواهيم به سوي خدا حرکت کنيم لازم نيست برخيزيم و به جاي خاصي حرکتي جسماني کنيم. اگر حاجي هم براي انجام فريضه حج به سوي بيت‌الله مي‌رود در صورتي اين عمل به رشد معنوي و روحاني او کمک مي‌کند که با قصد قربت انجام گيرد، بدين معنا که روح با توجهي خاص آن را انجام دهد. آن چه که به حج و هر عمل عبادي ديگر ارزش مي‌دهد همان توجهي است که روح به خداي متعال پيدا مي‌کند، يعني روح براي ترقي خويش، به چيزي از سنخ علم و ادراک نيازمند است. حرکت روح همان توجه آن است. بنابراين اگر به امري پست توجه کند حرکت او تنزلي خواهد بود و اگر به امور عالي توجه نمايد به سوي بالا حرکت کرده است. از اين روست که نماز معراج مؤمن است. پس گام نخست براي تقويت حرکت به سوي الله تبارک‌وتعالي فراهم کردن زمينه شناخت بهتر خداوند است. اگر از تواني که خداوند براي شناخت خود در اختيار ما قرار داده استفاده کنيم خداوند وعده داده است که بر نعمت خويش و معرفت ما بيافزايد.

التزام به دانسته‌ها؛ گام دوم سعادت

همان‌طور که گفتيم گام نخست در تقويت سير به سوي الله تقويت شناخت اوست، اما اين تمام مطلب نيست، بدين معنا که تنها انسان با دانستنِ چگونگي رابطه خود با خداي خويش به وادي ايمان داخل نمي‌شود؛ ايماني که فصل مقوّم مؤمن به شمار مي‌رود. حقيقت ايمان علم نيست، بلکه علم است به علاوه يک امر اختياري و ارادي. فرعون خطاب به اطرافيانش مي‌گفت: «مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي؛6 من خدايى جز خودم براى شما سراغ ندارم‏» اما حضرت موسي عليه‌السلام مي‌فرمود:‌ «لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ؛7 تو مى‏دانى اين آيات را جز پروردگار آسمان‌ها و زمين نفرستاده‏ است.» پس ايمان تنها دانستن نيست، بلکه عبارت است از شناخت همراه با التزام به لوازم شناخت، بدين معنا که انسان تصميم بگيرد آن چه را که شناخته در وجود خويش پياده کند. لوازم شناخت ممکن است لوازمي ذهني مانند ياد خدا، يا لوازمي عملي مانند ذکر لفظي، نماز خواندن، ترک گناه و … باشند. اين لوازم همان ايمان به خدا هستند که در ظروف مختلف تجلي يافته، ايمان را رشد مي‌دهند و رشد ايمان انسان را به خدا نزديک مي‌کند. پس براي تقويت رابطه خويش با خداوند دو گام بايد برداشت؛ يکي از جنس علم و ديگري از جنس عمل. در فرهنگ قرآني بر ايمان و عمل، و به عبارت ديگر، بر ايمان و جلوه دادن ايمان در عمل تأکيد شده است، به گونه‌اي که هر جا سخن از ايمان است به دنبال آن عمل صالح ذکر شده (الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏)8، و هر جا سخن از عمل صالح است مشروط به ايمان شده است تا در سعادت ابدي انسان تأثير داشته باشد (وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ)9.

حفظ ايمان، سومين گام سعادت

پس از موفقيت در دو گامِ پيش‌گفته نوبت به حفاظت از اين پيروزي مي‌رسد. بايد به ياد داشته باشيم: اين‌گونه نيست که با تحصيل شناخت صحيح و التزام به آن، کار به پايان مي‌رسد. تاريخ نشان داده است که کساني در مرحله‌اي از زندگي خويش اهل ايمان بوده، از ايمان خود هم بهره‌هاي خوبي برده، خدا هم به آن‌ها عناياتي داشته است، اما در مراحل بعد، ايمانشان را از دست داده‌اند. بنابر اين آن‌گاه انسان به منزل خواهد رسيد که در اين مسير، اهل استقامت باشد (إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا)10.
امام رضا عليه‌السلام در حديث معروف به سلسلة الذهب فرمودند: «رَبُّ الْعِزَّةِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَقُولُ: كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ عَذَابِي؛11خداي متعال مي‌فرمايد: «لا إله إلا الله» قلعه محکم من است. پس کسي که در آن داخل شود از عذاب من در امان است.» مسلماً انسان تنها با گفتن لفظ «‌لااله‌الاالله» از عذاب الهي در امان نخواهد ماند، بلکه مراد از کلمه لاإله‌إلاالله، بياني است که حاکي از اعتقاد قلبي باشد و بر اين اعتقاد هم استقامت ورزيده شود. اين حديث اشاره به اين حقيقت دارد که جوهر تکامل انساني همان رابطه با خداست. اگر اين ارتباط ضربه ببيند ديگر انسان مصونيتي از عذاب نخواهد داشت. حضرت در ادامه مي‌فرمايند: بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَ.12 اين کلام حضرت نشان دهنده اين است که کلمه «لااله الاالله» به منزله نمادي از حقيقتي گسترده است و در باطن اين کلمه، حقايق فراواني نهفته است. کسي مي‌تواند قائل به کلمه «لااله الاالله» باشد که اولا خداي متعال را رب و همه کاره عالم هستي بداند و سپس در اين راه استقامت کند. عبارت «انا من شروطها» بيان‌گر جنبه استقامت در راه توحيد است. ربوبيت الهي دو جهت دارد؛ يکي ربوبيت تکويني است، بدين معنا که مرگ و حيات، وسعت و تنگي روزي، بيماري و سلامتي و … همه به دست خداست، و ديگري ربوبيت تشريعي است، يعني تنها او شايسته قانون‌گذاري است و بايد قوانين او اطاعت شود. بنابر اين هنگامي‌که خداوند پيامبري را برمي‌انگيزد و جانشيناني براي او معين مي‌فرمايد، اگر اطاعت آنان را نپذيريم در واقع ربوبيت تشريعي خداوند را انکار کرده‌ايم. وقتي خداوند حضرت علي عليه‌السلام را اميرالمؤمنين و ولي قرار داده، اطاعت آن را واجب شمرده است سرباز زدن از اين امر در حقيقت انکار ربوبيت تشريعي خداوند است.

وفقناالله و اياکم                                                                                                               آیت الله مصباح یزدی (مد ظله العالی)

 

 

 

 

 نظر دهید »

دعا ی ایمنی از آفات و بلا های روزگار

17 آذر 1391 توسط طيبي

 تاکید شده  برای ایمنی از آفات  و بلا های  روزگارحرز امام جواد علیه السلام  را مرتب بخوانید و آن  را به همراه خود داشته باشید به خصوص در هنگام سفر و خروج از خانه .

یا نُورُ یا بُرهَانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِّ اِکفِنِی الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ اَسئَلُکَ النَّجاة یَومَ  فِی الصُّورِ

مفاتیح الجنان

 3 نظر

آغاز وبلاگ نویسی

17 آذر 1391 توسط طيبي

بسم الله الرحمن الرحیم

از امر خدا و احمد نیک سرشت

بر سر در باغ خلد جبرئیل نوشت

بر خصم علی ورود اکیداً ممنوع

چون ویژه‌ی شیعه علی است بهشت

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

حدیث موضوعی
اوقات شرعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس