سبع المثاني

سبع المثاني

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سه گام اساسی در مسیر کمال حقیقی

21 آذر 1391 توسط طيبي

 

 

سه گام اساسي در مسير کمال حقيقي

شناخت صاحب خويش؛ اولين گام سعادت

از قرآن و روايات استفاده مي‌شود که گام اول براي انجام صحيح و بدون آفت اين حرکت، شناخت خداوند به عنوان «رب» است. معمولا واژه ربّ در فارسي به پروردگار ترجمه مي‌شود، اما اين ترجمه‌اي بسيار نارسا است. شايد نزديک‌ترين معادل آن در فارسي «صاحب اختيار» باشد. کسي که اختيار موجودي ديگر در دست اوست ربِ او خوانده مي‌شود. ربوبيت حقيقي (که رب صاحب اختيار همه چيز انسان است) ربوبيت الهي است که در مقابل آن عبوديت ما مي‌باشد. او صاحب همه چيز است و ما از خود هيچ نداريم. بايد اين معنا را به طور کامل درک کرده، بدانيم هر چه را هم که او به ما عطا کند باز از آنِ اوست و ما همان نقطه صفريم و هر چه داريم امانتي در دست ماست و هر وقت هم بخواهد آن‌ها را مي‌گيرد. رابطه عبوديت - ربوبيت رشته‌اي است که يک طرف آن عبوديت، ناداري و فقر ذاتي ما و طرف ديگر آن هستي و غناي مطلق خداوند است.
اما چگونه مي‌توان اين رابطه را تقويت نمود؟ قرآن مي‌فرمايد:‌ «وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ؛5 مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است‏.» مقتضاي تعبد به معارف قرآن اين است که عبادت خداوند را تنها مسير صحيح اين حرکت و عامل تقويت اين رابطه بدانيم، اما به نظر مي‌رسد براي نزديک شدن ذهن به اين حقيقت مي‌توان گفت:‌ اساسا روح انسان از سنخ علم است و علم از قبيل چيزهايي نيست که وزن، شکل، طول، عرض و عمق دارد و عالم شدن به معناي افزوده شدنِ چيزي بر وجود انسان نيست که وزن و حجم ‌داشته، به لحاظ فيزيکي تفاوتي در انسان ايجاد کند، بلکه روح داراي جوهري علمي است و حرکت آن هم حرکتي علمي است. وقتي انسان با بدن خويش حرکت مي‌کند مکان او تغيير يافته، با صرف مقداري انرژي جسم خويش را از جايي به جايي ديگر منتقل مي‌کند، اما وقتي ما مي‌خواهيم به سوي خدا حرکت کنيم لازم نيست برخيزيم و به جاي خاصي حرکتي جسماني کنيم. اگر حاجي هم براي انجام فريضه حج به سوي بيت‌الله مي‌رود در صورتي اين عمل به رشد معنوي و روحاني او کمک مي‌کند که با قصد قربت انجام گيرد، بدين معنا که روح با توجهي خاص آن را انجام دهد. آن چه که به حج و هر عمل عبادي ديگر ارزش مي‌دهد همان توجهي است که روح به خداي متعال پيدا مي‌کند، يعني روح براي ترقي خويش، به چيزي از سنخ علم و ادراک نيازمند است. حرکت روح همان توجه آن است. بنابراين اگر به امري پست توجه کند حرکت او تنزلي خواهد بود و اگر به امور عالي توجه نمايد به سوي بالا حرکت کرده است. از اين روست که نماز معراج مؤمن است. پس گام نخست براي تقويت حرکت به سوي الله تبارک‌وتعالي فراهم کردن زمينه شناخت بهتر خداوند است. اگر از تواني که خداوند براي شناخت خود در اختيار ما قرار داده استفاده کنيم خداوند وعده داده است که بر نعمت خويش و معرفت ما بيافزايد.

التزام به دانسته‌ها؛ گام دوم سعادت

همان‌طور که گفتيم گام نخست در تقويت سير به سوي الله تقويت شناخت اوست، اما اين تمام مطلب نيست، بدين معنا که تنها انسان با دانستنِ چگونگي رابطه خود با خداي خويش به وادي ايمان داخل نمي‌شود؛ ايماني که فصل مقوّم مؤمن به شمار مي‌رود. حقيقت ايمان علم نيست، بلکه علم است به علاوه يک امر اختياري و ارادي. فرعون خطاب به اطرافيانش مي‌گفت: «مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي؛6 من خدايى جز خودم براى شما سراغ ندارم‏» اما حضرت موسي عليه‌السلام مي‌فرمود:‌ «لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ؛7 تو مى‏دانى اين آيات را جز پروردگار آسمان‌ها و زمين نفرستاده‏ است.» پس ايمان تنها دانستن نيست، بلکه عبارت است از شناخت همراه با التزام به لوازم شناخت، بدين معنا که انسان تصميم بگيرد آن چه را که شناخته در وجود خويش پياده کند. لوازم شناخت ممکن است لوازمي ذهني مانند ياد خدا، يا لوازمي عملي مانند ذکر لفظي، نماز خواندن، ترک گناه و … باشند. اين لوازم همان ايمان به خدا هستند که در ظروف مختلف تجلي يافته، ايمان را رشد مي‌دهند و رشد ايمان انسان را به خدا نزديک مي‌کند. پس براي تقويت رابطه خويش با خداوند دو گام بايد برداشت؛ يکي از جنس علم و ديگري از جنس عمل. در فرهنگ قرآني بر ايمان و عمل، و به عبارت ديگر، بر ايمان و جلوه دادن ايمان در عمل تأکيد شده است، به گونه‌اي که هر جا سخن از ايمان است به دنبال آن عمل صالح ذکر شده (الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏)8، و هر جا سخن از عمل صالح است مشروط به ايمان شده است تا در سعادت ابدي انسان تأثير داشته باشد (وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ)9.

حفظ ايمان، سومين گام سعادت

پس از موفقيت در دو گامِ پيش‌گفته نوبت به حفاظت از اين پيروزي مي‌رسد. بايد به ياد داشته باشيم: اين‌گونه نيست که با تحصيل شناخت صحيح و التزام به آن، کار به پايان مي‌رسد. تاريخ نشان داده است که کساني در مرحله‌اي از زندگي خويش اهل ايمان بوده، از ايمان خود هم بهره‌هاي خوبي برده، خدا هم به آن‌ها عناياتي داشته است، اما در مراحل بعد، ايمانشان را از دست داده‌اند. بنابر اين آن‌گاه انسان به منزل خواهد رسيد که در اين مسير، اهل استقامت باشد (إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا)10.
امام رضا عليه‌السلام در حديث معروف به سلسلة الذهب فرمودند: «رَبُّ الْعِزَّةِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَقُولُ: كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ عَذَابِي؛11خداي متعال مي‌فرمايد: «لا إله إلا الله» قلعه محکم من است. پس کسي که در آن داخل شود از عذاب من در امان است.» مسلماً انسان تنها با گفتن لفظ «‌لااله‌الاالله» از عذاب الهي در امان نخواهد ماند، بلکه مراد از کلمه لاإله‌إلاالله، بياني است که حاکي از اعتقاد قلبي باشد و بر اين اعتقاد هم استقامت ورزيده شود. اين حديث اشاره به اين حقيقت دارد که جوهر تکامل انساني همان رابطه با خداست. اگر اين ارتباط ضربه ببيند ديگر انسان مصونيتي از عذاب نخواهد داشت. حضرت در ادامه مي‌فرمايند: بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَ.12 اين کلام حضرت نشان دهنده اين است که کلمه «لااله الاالله» به منزله نمادي از حقيقتي گسترده است و در باطن اين کلمه، حقايق فراواني نهفته است. کسي مي‌تواند قائل به کلمه «لااله الاالله» باشد که اولا خداي متعال را رب و همه کاره عالم هستي بداند و سپس در اين راه استقامت کند. عبارت «انا من شروطها» بيان‌گر جنبه استقامت در راه توحيد است. ربوبيت الهي دو جهت دارد؛ يکي ربوبيت تکويني است، بدين معنا که مرگ و حيات، وسعت و تنگي روزي، بيماري و سلامتي و … همه به دست خداست، و ديگري ربوبيت تشريعي است، يعني تنها او شايسته قانون‌گذاري است و بايد قوانين او اطاعت شود. بنابر اين هنگامي‌که خداوند پيامبري را برمي‌انگيزد و جانشيناني براي او معين مي‌فرمايد، اگر اطاعت آنان را نپذيريم در واقع ربوبيت تشريعي خداوند را انکار کرده‌ايم. وقتي خداوند حضرت علي عليه‌السلام را اميرالمؤمنين و ولي قرار داده، اطاعت آن را واجب شمرده است سرباز زدن از اين امر در حقيقت انکار ربوبيت تشريعي خداوند است.

وفقناالله و اياکم                                                                                                               آیت الله مصباح یزدی (مد ظله العالی)

 

 

 

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخلاقی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

حدیث موضوعی
اوقات شرعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس