سبع المثاني

سبع المثاني

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

3 قفلی که «شیخ نخودکی» با یک کلید باز کرد

20 فروردین 1392 توسط طيبي

مرحوم آیت الله حسنعلی اصفهانی مشهور به «شیخ نخودکی» در طول ۸ دهه عمر پربرکت خود، کرامات بسیاری را رقم زد که مهم ترین آن ها تشرّف نزد امام علی بن موسی الرضا(ع) است. این کرامت ها در سایه انس با قرآن و خواندن نماز اول وقت حاصل شد.

به گزارش وبگاه بنیاد بین المللی امام رضا(ع)،در قدیم که شهر مشهد مقدس به گستردگی کنونی نبود، روستای معروفی به نام «نخودک» کنار آن قرار داشت که شهرت خود را مرهون «شیخ حسنعلی اصفهانی» مشهور به شیخ نخودکی است.این عارف، فقیه و فیلسوف بزرگ متولد سال 1241 در اصفهان است و از اساتید مشهور وی می توان میرزا جهانگیر خان قشقایی را نام برد. آیت الله نخودکی در مقطعی نیز با شهید مدرس هم حجره ای بوده است.

اما بیشترین شهرت شیخ نخودکی به دلیل کرامات اوست که از جمله آن ها می توان به تشرف نزد حضرت خضر نبی و امام رضا علیهما السلام اشاره کرد. وی همچنین دارای قدرت های ماورائی از جمله طی الارض، آگاهی از غیب، چشم برزخی، دم مسیحایی و … بود.او این قدرت های الهی را با تهجد، توکل، شب زنده داری، خواندن نماز اول وقت و انس با قرآن به دست آورده بود.مرحوم آیت الله کشمیری در این باره می گوید: مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی تا چهار سال در مشهد مقدس، هر شب تا صبح قرآن را ختم و به امام رضا(ع) هدیه می کرد تا به آن مقامات رسید.

از دیگر کرامات شیخ نخودکی این بود که زمان وفات خود را پیش بینی کرد و همان طور که وعده داده بود، در روز یکشنبه هفتم شهریور 1321 در سن هشتاد سالگی به جوار حق شتافت و طبق وصیتی که کرده بود، در صحن عتیق روبروی ایوان طلا در حرم مطهر رضوی تدفین شد.

نماز اول وقت «شاه کلید» است
مرحوم شیخ بر خواندن نمازهای روزانه در اول وقت تأکید بسیار داشت و این نخستین وصیت او به فرزند خویش بود. این عارف حقیقی می گفت: اگر آدمی یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» خواهد شد.(اشاره به آیه 23 سوره فرقان و به معنای پراکنده شدن ذرات غبار در هوا(
جناب شیخ فرزندش را بر تهجد و نماز شب سفارش می کرد و می گفت: «بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده ام، به برکت بیداری شب ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری (فرزندان) ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.»

نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!

جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!

شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت «شاه کلید» مشکلات است .

 1 نظر

تفسیر تقوا از دیدگاه مقام معظم رهبری (1)

14 فروردین 1392 توسط طيبي

تقوا : چون كلمه تقوا يك سخن تكرار شونده است و فرهنگ تقوا در جامعه خيلي تكرار مي‌شود، من اصرار دارم شما آن نكته‌ي حرف مرا دريابيد، ولذا مقصود را درست توجه كنيد! من گفتم تقوا را مي‌توانيم اينطور معني كنيم كه شما بفهميد. اما واژه گزيني براي ترجمه يك معني ديگر است.
مفهوم تقوا
تقوا يعني پرهيز با حركت نه پرهيز با سكون، يك وقت هست شما در حال سكون پرهيز مي‌كنيد، يعني برو در خانه‌ات بنشين و كاري به كار چيزي نداشته باش و با رانندگي نكردن پرهيز كن به اين كه به كوه نخوري و از دره پرتاپ نشوي، پرهيز از كوهنوردي كردن، حركت نكردن در خارزارها كه خارهاي مغيلان دامن شما را نگيرد، اين جور پرهيز است و اسلام اين را به شما توصيه نمي‌كند. بلكه مي‌گويد در سينه‌ي قضايا و واقعيت‌ها با حوادث روبرو بشويد و در عين حال پرهيز كنيد. مثل راننده‌اي كه رانندگي مي‌كند اما پرهيز هم مي‌كند و اين پرهيز همان است كه گفته شد. مراقبت كردن و مواظب خود بودن، پس كلمه‌ي پرهيز در اينجا يك كلمه‌اي است درست، منتها چون پرهيزگاران در ترجمه‌ي متقين زياد تكرار شده و در ذهن‌ها آن حساسيت لازم را به معنا برنمي‌انگيزد، من ترجيح دادم بگوئيد پرهيزمندان البته پرهيزمندان را هم چون جا نيفتاده اصرار ندارم بگوئيد، خود بنده آن سالهاي قديم تقوا را پروا گرفتن و پرواداشتن را معنا مي‌كردم، اما بعد فكر كردم ديدم عبارت پرواكاران و پروامندان يك عبارت نامأنوسي است و هيچ مصطلح نيست، يعني آن موسيقي‌ي لغت بايد بر گوش سنگيني نكند، بايد زيبا به گوش برسد تا رايج شود و اين يكي از رازهاي واژه گزيني است.

بنابراين : شما معناي تقوا را بدانيد: كه تقوا يعني: پرهيز در حال حركت و مراقبت در حال حركت، در ميدانها حركت بكنيد، اما مواظب باشيد! از اصطكاكها، از غلط رفتن راهها، از واردكردن ضايعه‌ها بخود يا ديگران و از تخطّي كردن از حدودي كه براي انسان معين كرده كه انسان را به گمراهي مي‌برد، چون جاده بسيار خطرناك و طولاني و ظلماني است.

اين ظلمات دنيا را مشاهده مي‌كنيد كه قدرت مادي گرچه گردوغباري امروز در دنيا برپا كرده؟ عربده مي‌كشند و تصميم‌گيري مي‌كنند و چه بسيار انسانهايي كه در اين راهها گمراه مي‌شوند. پس بايد مواظب بود! چقدر انسان امروز در دنيا حقانيت راههاي استكباري را در دلش قبول دارد؟ همين كه مي‌گويند افكار عمومي غرب اينگونه گفت همين تلاشي كه مي‌كنند تا افكار عمومي غرب را عليهيك مفهومي و يك حقيقتي برانگيزد اين براي چيست؟ براي همين است كه مي‌خواهند باورها انسانها را جلب كنند كه متأسفانه باور خيلي را جلي مي‌كنند و اين همان گمراهي پذيري راه حقيقت و راه زندگي است كه اگر يك ذره هشياري شان را از دست دادند گمراه خواهند شد، ولذا در اين راه تقوا لازم است اگر كسي اين تقوا را داشت، آن وقت قرآن او را هدايت كند، لكن اگر كسي اين تقوا را نداشت و همچنان چشم بسته، بزن و برو و بي‌توجه مستانه حركت كند، آيا قرآن مي‌تواند او را هدايت كند؟ ابداً ، هيچ سخن حقي اين چنين آدمي را نمي‌تواند هدايت كند! كسي كه گوش دل به هيچ چيز نمي‌دهد و هيچ حقيقتي را باور ندارد، وسرمست ودربست در اختيار شهوات خودش، يا شهوات ديگران دارد حركت مي‌كند. قران او را هدايت نخواهد كرد. بله قرآن يك ندايي هست، اما اين ندا هيچوقت به گوش آنها حساس نمي‌آيد. در قرآن يك تعبيري هست كه مي‌فرمايد : اولئك ينادون من مكان بعيد ( 44- فصلت ) و اين اشاره به همين آدمهاست مي‌گويد : آنها ندا داده مي‌شوند از راهي دور. شما گاهي يك آهنگي را از راه دور مي‌شنويد، مثلاً يك نفر خوشخواني يك نغمه بسيار زيبايي را با زير و بمهاي بسيار رقيق و لطيفي دارد مي‌خواند اما فرض كنيد از فاصله يك كيلومتري، صداي او مي‌آيد لكن چه مي‌گويد؟ اولاً معلوم نيست، چون لفظ شنيده نمي‌شود و فقط صدا شنيده مي‌شود، بعد همين صدا هم كه ظرافت‌هاي درونش بكار رفته اصلا فهميده نمي‌شود، مثل يك خطي كه بر ديوار رسم شده و شما آنرا از دور مي‌بينيد يك خط است اما وقتي نزديك مي‌رويد مي‌بينيد اين خط مثلاً يك ظرافت‌هايي درونش به كار رفته كه از دور نمي‌شود ديد، ولذا اين آدمها را قرآن مي‌گويد مثل اينكه از دور صدايشان مي‌زنند چيزي نمي شنوند پس بايد هشيار بود تا هدايت شد. اين مختصري از جلسه‌ي گذشته و، هدي للمتقين بود.
الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقناهم ينفقون ( 3- بقره ) : براي همين متقين شش خصوصيات بيان شده كه اين شش خصوصيات در يك انسان، در حقيقت عناصر تشكيل دهنده‌ي تقواست و آن تقواي صحيح و عيني با اين شش خصوصيت در حقيقت در انسان تأمين مي‌شود البته فراموش نشود كه من در جلسه‌ي قبل گفتم : اين تقوا در همه‌ي مراحل به انسان كمك مي‌كند، يعني شما وقتي يك مايه‌اي از تقوا داشته باشيد از قرآن يك چيزي مي‌فهميد و هدايت مي‌شويد و اين تقوا هرچه بيشتر بشود شما از قرآن بيشتر مي‌فهميد يعني حتي يك انساني كه در حد اعلاي تقوا هست اگر باز تقوايش بيشتر شود به همان نسبت افزايش روحيه تقوا ممكن است باز چيزهاي جديدتر و ترفه‌تر و يك ظرافت‌هايي را از قرآن بفهمد و اين فقط مربوط به اول كار نيست كه بگوئيم اگر مي‌خواهيد از قرآن چيزي بفهميد بايد با تقوا بشويد و بعد كه تقوا يعني همان هشياري و دقت را بدست آوريد ديگر برو در بطن قرآن، نخير، درهمه‌ي مراحل هرچه اين تقوا بيشتر شد درك انسان بيشتر مي‌شود، حالا اين شش خصوصيت مقدماتي است براي اينكه يك سطح قابل قبولي از تقوا در انسان بوجود بيايد، يا بگوييم يك حداقل لازمي از تقوا در انسان بوجود مي‌آيد. اولين خصوصيت اين است كه : الذين يؤمنون بالغيب.

ادامه دارد :

 نظر دهید »

شکیبایی در عصر غیبت

09 فروردین 1392 توسط طيبي

ابهام‏های موجود در زمینه فلسفه و چرایی غیبت آخرین حجّت حق، حضرت مهدی(عج)، از یك سو، و سختی‏ها و ناگواری‏های بسیاری كه در دوران غیبت و حضور نداشتن امام(علیه السلام) در جامعه به مردم روی می‏آورد، از سوی دیگر، گاه موجب می‏شود كه گروهی زبان به گلایه یا، خدای نخواسته، اعتراض بگشایند كه: مگر ظلم و بی‏عدالتی و فساد و فحشا به نهایت خود نرسیده است، پس چرا خداوند وعده خود را محقّق نمی‏سازد و حجّتش را آشكار نمی‏كند؟ آیا دیگر زمان رهایی انسان‏های در بند فرا نرسیده است؟ آیا دیگر زمان آن نشده كه به دوران دیرپای ظلمت و تاریكی در كره زمین پایان داده شود؟ چرا امام مهدی(عج) این همه ظلم و فساد را می‏بیند، امّا ظهور نمی‏كند؟ و…
قطعاً توان، درك و ظرفیت تحمل مردم متفاوت است و چه بسا كه با افزون شدن امواج ناملایمات و سرعت گرفتن توفان فتنه‏ها گروهی به گرداب یأس و ناامیدی دچار شوند و به انكار اصل وعده ظهور منجی موعود بپردازند؛ از این روست كه پیشوایان معصوم امّت(علیهم السلام) در موارد متعددی از مردم خواسته‏اند كه با دعا و التجا به درگاه خداوند از او بخواهند كه به آنها پایداری، شكیبایی و استواری عطا كند تا بتوانند در مقابل فتنه‏ها و آشوب‏های عصر غیبت مقاومت كنند و ایمان و اعتقاد راستین خود را تا زمان ظهور حفظ نمایند. از آن جمله می‏توان به این بخش از زیارت حضرت صاحب‏الزّمان(عج) اشاره كرد:
خداوندا! مرا بر دین خود پایدار دار و به طاعت خود وادار ساز. قلبم را برای ولی امرت نرم كن و مرا از آنچه آفریدگانت را با آن می‏آزمایی معاف فرما و به طاعت ولی امرت ثابت قدم بدار. همو كه از آفریدگانت نهانش داشتی و به اذن تو از دیده‏ها پنهان شد و فرمان تو را انتظار می‏كشد.
مگر ظلم و بی‏عدالتی و فساد و فحشا به نهایت خود نرسیده است، پس چرا خداوند وعده خود را محقّق نمی‏سازد و حجّتش را آشكار نمی‏كند؟ آیا دیگر زمان رهایی انسان‏های در بند فرا نرسیده است؟ آیا دیگر زمان آن نشده كه به دوران دیرپای ظلمت و تاریكی در كره زمین پایان داده شود؟
تو دانایی به وقتی كه به صلاح ولی امر توست تا اجازه‏اش دهی امرش را آشكار كند و پرده [غیبت]اش را بردارد، بی آنكه تو را معلمی باشد. پس مرا بر این امر شكیبا ساز تا دوست نداشته باشم تعجیل در آنچه را كه تو به تأخیر انداخته‏ای و تأخیر در آنچه تو تعجیلش را خواسته‏ای و پرده برداشتن از آنچه تو پوشیده‏اش داشته‏ای و كاوش در آنچه تو نهانش داشته‏ای و به ستیز برنخیزم با تو در آنچه كه تدبیر فرموده‏ای و نگویم:«برای چه، چگونه و چرا ولی امر ظهور نمی‏كند، با اینكه زمین از ستم پر شده است؟» و همه كارهایم را به تو وامی‏گذارم.
آرزو می‏كنیم كه خداوند به همه توفیق شكیبایی در ناملایمات، پایداری در سختی‏ها و استواری در انجام وظیفه عطا كند، تا بتوانیم با ایمانی پسندیده و اعمالی شایسته به خدمت ولی و صاحب خود حاضر شویم و پاداش صبر و بردباری خود را از دست آن امام بزرگوار دریافت كنیم. آمین یا رب العالمین.
همچنین در دعای دیگری كه از ناحیة مقدّس خود حضرت، توسط نایب ایشان در زمان غیبت كبری صادر شده است، می*خوانیم:
خدایا … مرا در اطاعت از ولیّ امر خود كه او را از خلق خویش پنهان ساخته*ای، ثابت قدم بدار. او با اجازة تو از مخلوقات غایب شده و در انتظار امر تو است
.(1)
اللهم عجل لولیک الفرج

پی*نوشت*:
1. جمال الاسبوع، فصل 47، ص 316.

 2 نظر

تغذيه دوران اوليه زندگي

09 فروردین 1392 توسط طيبي

در بسياري از برنامه هاي غذايي مسائل به شکلي خيلي کلي ارائه مي شود. کلسيم بيشتر بخوريد، مواظب کلسترول خون خود باشيد، مصرف فيبرها را افزايش دهيد و … .
چنين تعميم هاي وسيع و گسترده اگر اشاره ايي به عادات غذايي روزانه شما نمي کند درواقع به آنچه که شما بايد بر آن تاکيد نماييد و حتي به طور مشخص تر به اين موضوع نيز که سن شما چطور بر نوع غذاهايي که انتخاب مي کنيد تاثير مي گذارد نيز توجه اي نمي کند.
بشر در حال تکامل، پيشرفت و رشد هستند. هر دوره با لذت ها و نياز ها، خاطرات مخصوص به خود همراه است و هر مرحله نيازهاي غذايي مخصوص به خود را دارد.
● تولد تا ۱۰ سالگي
حتي توليد کنندگان و عرضه کننده هاي شير خشک نيز اذعان دارند که شير مادر بهترين غذا براي بچه مي باشد. شير مادر نه تنها تمام نيازهاي غذايي کودک شيرخوار شما را تامين مي نمايد بلکه عوامل و عناصر ايمني و احتمالا رشد کودک شما را نيز مهيا مي نمايد.
شير مادر از بروز حساسيت غذايي و محيطي جلوگيري مي کند. در ۴ تا ۶ ماهگي اکثر بچه ها شروع به چشيدن غذاهايي مي کنند که قرار است درآينده آنها را بخورند. تقريبا در اين دوران بعضي از والدين از بابت چاقي فرزندانشان نگران مي شوند.
اما لازم به ذکر است که نگراني موردي ندارد. اگر شما قبل از دوسالگي دريافت چربي را محدود کنيد بيش از منفعت، ضرر به کودک خود رسانده ايد. زيرا کودک شما با اين سوءتغذيه در زمينه رشد دچار عقب افتادگي خواهد شد.
قبول کنيد که کودک شما به درصد بالاتري از چربي در برنامه غذايي اش نياز دارد تا مغز و بدن بشکل نرمال رشد کرده و پرورش يابد.
اگر قصد داريد با مواد لبني کودک خود را بين سنين ۱ تا ۲ سالگي تغذيه نماييد بهتر است از شير کامل و پرچرب استفاده کنيد. متخصصين مخالف دادن شير گاو به کودکان زير يکسال مي باشند زيرا عموما حساسيت زا مي باشد .
در ضمن بين پيشرفت بيماري ديابت و شير در نوزاداني که بطور ژنتيکي مبتلا به ديابت هستند (آمادگي و زمينه ديابت را بطور ژنتيکي دارا هستند) ارتباطي ديده شده ، پس اگر ترجيح مي دهيد به کودک خود شير ندهيد پس از آوکادو، کره، بادام زميني و ديگر دانه هاي روغني که حاوي ميزان بالايي چربي هستند استفاده کنيد.
پس از دو سالگي سرعت رشد در کودکان کاهش مي يابد و بذر بيماري قلبي در آنها افشانده شده و ذخاير چربي شرياني در کودکان در سن ۳ سالگي يافت مي شود. اين سن زمان رسيدگي و دقت در ميزان و نوع دريافت چربي در کودکان مي باشد .
بعضي از پزشکان بر اين اعتقاد هستند که به کوکان ۲ ساله و بالاتر اجازه ندهيد که بيش از ۳۰ درصد از کالري مورد نيازشان را از چربي ها بدست آورند و حتي بعضي به ميزان ۲۵ درصد اصرار دارند. زمان غذا خوردن بايد طولاني و همراه با تنوع و لذت باشد .
رعايت بهداشت را هنگام تغذيه کودکان بايد جدي گرفت. مجبور کردن بچه به غذاخوردن هيچ فايده اي نخواهد داشت. وعده هاي کوچک غذايي را براي کودکان در نظر بگيريد و در عين حال سعي کنيد غذاي جديد در برنامه غذايي اشان قرار دهيد و خودتان هم با اشتها آن غذاها را همراه آنها ميل کنيد تا اشتها و ميل به خوردن را در آنان تحريک نماييد.
به طور کلي کودکاني که با غذاهاي کامل و باکيفيت و ارزش غذايي بالا تغذيه مي شوند کمتر احتياج به مکمل هاي غذايي پيدا مي کنند. اما در کودکان زير سه سال کمبود آهن و کم خوني مشاهده مي شود.
در نتيجه خانواده هاي گياهخوار و غير گياهخوار بايد توجه خاص به اين مقوله داشته باشند. غذاهاي گياهخواري به طور خاص حاوي ميزان بالايي آهن مي باشند و شامل لوبياها، تخم مرغ ،نخود، ميوه هاي خشک شده ، نان، ماکاروني غني شده، غلات و گياهان برگ سبز مي باشند.
آهن به دو شکل يافت مي شود يکي در گوشت و يکي هم در غذاهاي گياهي. در طي اين دوران که سن رشد استخوان ها مي باشد کلسيم يک ماده غذايي حياتي و ضروري محسوب مي شود. ميزان کلسيمي که بايد در اين دوران مصرف شود روزانه بين ۸۰۰ الي ۱۲۰۰ ميلي گرم مي باشد.
بعضي منابع سرشار از کلسيم شامل لبنيات کم چربي( شير بدون سرشير) آب سيب و آب پرتقال تقويت شده و شيربرنج و غلات و شير سوياي تقويت شده مي باشد.
اگر در مناطقي زندگي مي کنيد که زمستان هاي طولاني دارد ، مصرف ويتامين D يکي ديگر از ضروريات غذايي شما محسوب مي شود. زيرا ويتامين D با تابش آفتاب ساخته مي شود. پس بايد به شکل تکميلي استفاده شود.
ويتامين A نيز در ايجاد ديوار محافظتي بدن در برابر بيماري ها و عفونت ها و تقويت قدرت بينايي نقش بسزايي ايفا مي نمايد و در دانه هاي سبز و زرد و نارنجي ، سيب زميني ، گرمک، اسفناج، گوجه فرنگي و هويج يافت مي شود .

 

 نظر دهید »

ماجراهای من و خدا (زندگی جاوید)

03 فروردین 1392 توسط طيبي

گفتم:زندگی حقیقی از آن کیست و زنده واقعی کیست؟
گفت:مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة(سوره نحل آیه 97)

گفتم :اگر کسی به حیات طیبه دست پیدا کند جه مقامی دارد؟
گفت:أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها.(سوره انعام آیه 122)

گفتم:آیا کسی که ایمان ندارد مرده است؟
گفت:أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياء(سوره نحل آیه21)

گفتم:یعنی آیات الهی در او هیچ اثری ندارد؟
گفت:إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاء(سوره نمل آیه 80)

گفتم:پس قرآن بر چه کسانی تاثیر دارد؟
گفت:لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا(سوره یس آ؟یه 70)

گفتم:کسانی که مرده اند ,چشم و گوش و جوارح ندارند؟
گفت:لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها(سوره اعراف آیه 179)

گفتم:برای اینکه بیماری مومنان درمان شود,چه باید کرد؟
گقت:وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (سوره اسرا آیه 82)

گفتم:چگونه میشود به حیات طیبه راه پیدا کرد؟
گفت:يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ(سوره انفال آیه 24)

• ماهنامه نسیم وحی/ش36/ص7.

 2 نظر

الا یا ایها المهدی مدام الوصل ناولها

02 فروردین 1392 توسط طيبي

بسم الله الرحمن الرحیم
الا یا ایها المهدی مدام الوصل ناولها
که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکلها

صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد
ز سوز شعلة شوقت چو تاب افتاد در دلها

چو نور مهر تو تابید بر دلهای مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند، بربستند محملها

دل بی بهره از مهرت حقیقت را کجا یابد؟
حق از آیینة رویت تجلی کرد بر دلها

به کوی خود نشانی ده که شوق تو محبان را
ز تقوا داده زاد ره، ز طاعت بست محملها

به حق سجاده تزیین کن مهل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت از آن سازند محفلها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل
ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحلها

اگر دانستمی کویت به سر می آمدم سویت
خوشا گر بودمی آگه ز راه و رسم منزلها

چو بینی حجت حق را به پایش جای فشان ای فیض
«متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها»

 

 1 نظر

نوروز فاطمی چگونه برگزار شود؟

02 فروردین 1392 توسط طيبي

گاهی برخی رسوم ملی مانند نوروز که در آن سرور و شادباش در تمام شئون خودنمایی می کند در تقارن با یک مناسبت مذهبی قرار می گیرد که مناسب است در تلفیقی مناسب، آن مناسبت مذهبی فراموش نشود و مورد تکریم و احترام قرار گیرد و با در نظر گرفتن ملاحظات، به آن رسوم ملی نیز پرداخته شود.

امسال نوروز با تمام شکوه هرساله ای که دارد با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تقارن پیدا کرده است. این تقارن قطعاً موجب بروز سۆالات، و واکنش های مختلفی خواهد شد. چـــــــرا فاطمیه؟

محبت به حجج الهی عنوان شالوده ی اصلی تشیع محسوب می شود. دوست داشتن خاندان پیامبر ص و خوشحالی به سبب آن چیزی که آن ها را خوشحال می کند و ناراحتی به دلیلی که آن ها را ناراحت می کند یکی از بزرگ ترین شعائر دینی و مناسک اعتقادی شیعیان است. بزرگ*داشت محرم، فاطمیه، سال روز شهادت ائمه ع و هم چنین شادی در اعیادی چون غدیر، سال روز میلاد آن حضرات و نیمه*ی شعبان نیز از همین قرار است. بنابر همین است که شیعیان الویت های خود را در چنین ایامی به مناسبت های مذهبی اختصاص می دهند.

البته متأسفانه بنا به دلایلی که موضوع سخن ما نیست، دین اسلام دچار چندگانگی شد. در این بین تشیع تنها مذهبی است که سیر اهل بیت پیامبر ص را دنبال نمود. این مذاهب دارای وجوه تمایز فراوانی هستند که بازشناسی تک تک آن ها برای حفظ موجودیت مذهب لازم و ضروری است. در این میان فاطمیه یکی از مهم ترین مقاطعی است که حد و مرزهای حقیقی میان این مذاهب را تعیین می کند و نقطه ی عطفی است جهت شناخت خطوط تمایز اسلام شیعی و غیر شیعی. مبانی فقهی، حقوقی، کلامی و اعتقادی شیعیان -با وجود برخی مشترکات - با مبانی سایرین تفاوت بنیادین دارد و شناخت این تفاوت ها و انتقال آن به نسل های آینده با حمیت و توجه امکان پذیر خواهد بود.
چه خوب است بیاموزیم که با حفظ شئون و نگاهداری رسوم به طور هم زمان، نه تنها در پاس داری از گذشته ی خود موفق با شیم که با برخی رعایت ها موجبات پیشرفت و ارتقاء فرهنگی خود را فرام کنیم. ارتقائی که از تبعات آن تحمل یک دیگر، احترام به گذشته و انتقال مفاهیم نیکو به آینده خواهد بود

شاید یکی از دلایلی که وهابیت و سلفی ها تلاش می کنند موضوعیت فاطمیه س را مخدوش جلوه دهند همین است. آنان به دنبال اضمحلال تشیع هستند و بر آنند تا با از بین بردن نشانه های واقعی و هویت تشیع و از بین بردن خطوطی که مرز شیعه و غیر آن را معلوم می کند موجودیت شیعه را حذف، و به دنبال آن بخش عظیمی از منابع انسانی و اقتصادی را به جانب خود انتقال دهند. هم چنین جغرافیای شیعی خصوصاً ایران را در سیطره خود قرار دهند.

 

بنابر آن چه گفته شد پافشاری بر موضوع فاطمیه موضوعی است که نباید از آن غافل شد.

 

لذا چه خوب است بیاموزیم که با حفظ شئون و نگاهداری رسوم به طور هم زمان، نه تنها در پاس داری از گذشته ی خود موفق با شیم که با برخی رعایت ها موجبات پیشرفت و ارتقاء فرهنگی خود را فرام کنیم. ارتقائی که از تبعات آن تحمل یک دیگر، احترام به گذشته و انتقال مفاهیم نیکو به آینده خواهد بود.

 

لذا شایدامسال و چند سال پیش رو، که با تقارن فاطمیه (س) و نوروز مواجه هستیم، ارائه برخی راه کارها در حفظ شئون فاطمیه در ایام نوروز موثر باشد. در قالب این راه کارهای پیشنهادی برآنیم تا با حفظ موضوع نوروز، ایام فاطمیه (س) را به رسم قرون گذشته تکریم کرده، زنده نگاه داریم.

 

-امسال بیش از هر سال دیگری مادران را تکریم کنیم.

 

-از آنجایی که رنگ بنفش نمادی از نمادهای فاطمیه است این رنگ را به نحوی بر سفره های هفت سین اضافه کنیم. مثلاً سبزه ها را با ربان بنفش تزئین کنیم و یا ظروف را به رنگ بنفش انتخاب کنیم.

 

-در سفره های هفت سین و یا میز پذیرایی قاب کوچک و زیبایی که مزین به نام حضرت زهرا سلام الله علیهاست قرار دهیم.

-در روز شهادت (5 فروردین) از دید و بازدید پرهیز کنیم.


از آن جایی که رنگ بنفش نمادی از نمادهای فاطمیه است این رنگ را به نحوی بر سفره های هفت سین اضافه کنیم. مثلاً سبزه ها را با ربان بنفش تزئین کنیم و یا ظروف را به رنگ بنفش انتخاب کنیم.

 

 

-پوشیدن پیراهن مشکی شکیل و یا حتی خاکستری همراه با سایر لباسهای فاخر در شان میهمانی (مثل کت و شلوار) .

-در دید و بازدیدها کلمه ی «تبریک» و «مبارک» را به عباراتی چون «سال خوبی داشته باشید» تغییر دهیم.

 

-در دید و بازدیدها از آجیل استفاده نکنیم. کما این که در هیچ خانه ی عزاداری (در همین دید و بازدیدهای نوروز) به میهمانان آجیل تعارف نمی شود. می توان میزهای میزبان را با همان میوه و شیرینی، مهیای پذیرایی از میهمان نمود.

 

-از قهقه زدن و خنده های بلند در این ایام پرهیز کنیم.

-هنگامی که رادیو تلویزیون اقدام به پخش موسیقی های تند می کند صدای آن را به احترام این ایام کم (و یا قطع) کنیم.

منبع : سایت تبیان

 1 نظر

مشت خدا از مشت ما بزرگتره!

24 اسفند 1391 توسط طيبي

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می*دی، می*تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات*ها خجالت می*کشه گفت: “دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار”
دخترک پاسخ داد: “عمو! نمی*خوام خودم شکلات*ها رو بردارم، نمی*شه شما بهم بدین؟ “
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می*کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!


پی*نوشت:
داشتم فکر می*کردم حواسمون به* اندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیست که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره!
امام صادق علیه السلام در دعایی می*فرماید:
يَا مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِي مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُه‏
ای عطا کننده*ی خیرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خیر دنیا و آخرت را ـ آن چنان که در خور تو است ـ عطا نما.
کافی، ج 2، ص 259
خانم انجم روز

 4 نظر

گفت و گوی مشروح فارس با استاد مرکز تخصصی مهدویت

24 اسفند 1391 توسط طيبي

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،
«غیبت» یکی از مهم ترین مسائلی است که درباره امام زمان عجل الله فرجه مطرح می شود و سؤالات بی شماری در این باره وجود دارد. به همین منظور گفت وگوی مشروحی با حجت الاسلام والمسلمین مهدی یوسفیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و نویسنده کتاب های «امام مهدی در قرآن»، «طلوع خورشید»، «رخدادهای ظهور» و «شرایط ظهور» انجام دادیم که این هفته بخش نخست آن تقدیم خوانندگان گرامی می شود.

فواید بحث درباره غیبت امام زمان(عج)

یوسفیان در ابتدای این گفت وگو، غیبت امام زمان(عج) را حقیقتی تلخ توصیف کرد و افزود: برای بحث درباره غیبت امام و علل آن، آثار و فواید مختلفی می توان بیان کرد. آشنایی با غیبت و مسایل مربوط به آن، باعث می شود انسان به درستی و با کمترین دغدغه فکری آن را بپذیرد. به بیان دیگر، با آرامش و اطمینان نفس با این پدیده روبه رو شده و آن را باور کند.

وی گفت: غیبت امام مهدی علیه السلام مانند هر پدیده دیگر، نتیجه علل و زمینه هایی است. با آشنایی درباره غیبت و شناخت علل آن، می توانیم تا حد امکان به رفع عوامل آن اقدام کنیم و با بسترسازی برای ظهور، در راستای تحقّق آن گام برداریم.

یوسفیان تأکید کرد: آگاهی از مسئله غیبت و علل آن، علاوه بر حفظ اعتقادات صحیح انسان درباره امام زمان علیه السلام، توانایی پاسخ گویی به سؤالات و شبهات مخالفان و منکران حضرت را در فرد ایجاد می کند؛ لذا کسانی که گمان می کنند غیبت امام زمان علیه السلام امری است که اتّفاق افتاده و ما نیز آن را پذیرفته ایم و دیگر بحث درباره آن فایده ای ندارد، به بیراهه رفته و اهمیت مسئله را درک نکرده اند.

غیبت شخص و شخصیت امام مهدی(عج) یعنی چه؟

نویسنده و پژوهشگر مسائل مهدویت با بیان اینکه برای آشنایی با معنای غیبت امام مهدی(عج) ابتدا مناسب است با معنای لغوی این واژه آشنا شویم گفت: «غیب» کلمه ای است که بر مستور بودن و مخفی بودن چیزی از چشم ها، دلالت دارد، سپس در موارد دیگر به کار رفته؛ از جمله غیب، چیزی است که کسی جز خدا آن را نمی داند.

یوسفیان گفت: با توجه به معنایی که گذشت، می توان برای حضرت مهدی علیه السلام دو نوع غیبت تصویر کرد:

الف. غیبت شخص: بدین معنا که شخص حضرت و جسم او مخفی است و دیده نمی شود؛ بنا بر این معنا، ممکن است حضرت میان مردم باشد؛ ولی آنان، حضرت را نبینند.

ب. غیبت شخصیت: بدین معنا که شخصیت و مقام حضرت، مخفی و ناشناخته است، نه این که جسم آن بزرگوار مخفی باشد. بنا براین معنا، ممکن است حضرت میان گروهی قرار گیرد و آنان، جسم حضرت را ببینند؛ ولی نشناسند و ندانند که این شخص همان امام مهدی علیه السلام است. و در هر دو معنا، پنهان بودن، لحاظ شده است.

حجت الاسلام یوسفیان اظهار داشت: در روایاتی که درباره غیبت امام مهدی علیه السلام از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده، به هر دو معنا اشاره شده است. مثلا از امام رضا علیه السلام نقل شده است: «لَایُرَی جِسمُهُ وَ لَایُسَمِّی بِاسمِه»؛ جسمش دیده نمی شود و نامش برده نمی شود. در روایتی به دیده شدن ایشان توسط مردم اشاره شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: در صاحب این امر، سنت هایی از پیامبران وجود دارد. . . اما سنت او از یوسف، مستور و پوشیده بودن است. خداوند، بین او و خلق، حجابی قرار می دهد که مردم او را می بینند و نمی شناسند.

پیشینه غیبت پیامبران گذشته باعث پذیرش غیبت امام زمان می شود

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه غیبت فردی که راهبر و هادی انسان هاست و مردم برای حرکت تکاملی خود به او وابسته اند، از اموری است که برخلاف زندگی عادی یک انسان راهنماست، گفت: توجّه به پیشینه غیبت و تحقّق آن برای برخی پیامبران گذشته، باعث پذیرفتن مسئله غیبت امام مهدی علیه السلام می شود.

حجت الاسلام یوسفیان ادامه داد: مرحوم شیخ صدوق(ره) از علمای تراز اول شیعه که در عصر غیبت اول صغری و اوایل غیبت کبری می زیسته، کتابی پیرامون غیبت انبیا به نام «کمال الدین و تمام النعمه» تألیف کرده است.

خواب دیدن شیخ صدوق و سفارش امام زمان(عج) به وی

پژوهشگر مسائل مهدویت درباره انگیزه شیخ صدوق از تألیف این کتاب گفت: شیخ صدوق در مقدمه این کتاب می نویسد: به دلیل حیرانی شیعیان در امر غیبت، اندوهگین بودم تا این که شبی در عالم خواب حضرت ولی عصر(عج) را دیدم که بر در خانه کعبه ایستاده است و من، با دلی مشغول و حالی پریشان، به او نزدیک شدم. آن حضرت، در چهره من نگریست و راز درونم را دانست. بر او سلام کردم و پاسخم را داد. سپس فرمود: «چرا در باب غیبت کتابی تألیف نمی کنی تا اندوهت را زایل سازد؟» عرض کردم: «یا ابن رسول الله! درباره غیبت چیزهای تألیف کرده ام». فرمود: «نه به آن طریق. اکنون تو را امر می کنم که درباره غیبت، کتابی تألیف کنی و غیبت انبیا را در آن بازگویی».

از خواب برخاستم و تا طلوع فجر به دعا و گریه و درد دل و شکوه پرداختم. چون صبح دمید، تألیف این کتاب را آغاز کردم.

حجت الاسلام یوسفیان افزود: داستان غیبت انبیایی چون ادریس، صالح، یوسف، موسی در این کتاب آمده است و این داستان ها پذیرش غیبت حضرت ولی عصر را برای ما آسان می کند.

برای تحمل غیبت، ائمه دین از راهکارهای مختلفی استفاده کردند

نویسنده و پژوهشگر مسائل مهدویت با بیان اینکه برخورد نامناسب مردم با حقیقت امامت اهل بیت (ع)، غیبت امام مهدی علیه السلام را امری اجتناب ناپذیر می کرد و پیشوایان معصوم نیز براساس علم الهی، از این رویداد تلخ آگاه بودند، گفت: برای آنکه مردم و شیعیان بتوانند به درستی با این واقعه رو به رو شده و آن را تحمّل کنند، امامان علیهم السلام از راهکارهای متعددی استفاده کردند.

یوسفیان درباره این راهکارها گفت: موضوع ولادت مخفیانه و غیبت حضرت ولی عصر علیه السلام بخش زیادی از روایات مربوط با امام مهدی علیه السلام و مباحث مرتبط با ایشان را به خود اختصاص داده است و نکته لطیف این است که از همه امامان معصوم علیهم السلام درباره غیبت، روایت صادر شده است.

وی افزود: شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» به این اخبار اشاره کرده و احادیث هر یک از آن بزرگواران را در ابوابی جداگانه ذکر کرده است. به عنوان نمونه:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: خوشا کسی که قائم اهل بیتم را درک کند و در غیبت او پیش از ظهورش به امامت او معتقد باشد؛ با دوستانش دوست باشد و با دشمنانش دشمن. او، روز قیامت از رفقای من و طرف دوستی من و گرامی ترین افراد امت من نزد من است.

و امیر مومنان امام علی علیه السلام می فرماید: برای قائم ما غیبتی است که مدّتش طولانی است… بدانید هر کس در آن دوران در دینش استوار باشد و قلبش به واسطه طول غیبت امامش سخت نشود، روز قیامت هم رتبه من است.

ادامه دارد…

 نظر دهید »

وقت ظهور

21 اسفند 1391 توسط طيبي

وقت ظهور !

موضوع وقت ظهور امام زمان ( عج ) از جمله مباحث مهدویت است كه همواره مورد بحث دانشمندان و علمای اسلامی بوده و است.
حكمت الهی اقتضا نموده است كه وقت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نزد مردم مجهول و مكتوم بماند، لذا آنها دقیقاً نمی*دانند كه حضرتش در چه وقت ظهور خواهند فرمود.

با وجود احادیث فراوانی كه از رسول اعظم و ائمه طاهرین درباره جوانب مختلف زندگانی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و مسأله ظهور آن بزرگوار وارد شده است، هنگام قیام پیروز آن امام عظیم الشأن در هیچ حدیثی و خبری تصریح نگردیده برعكس احادیث شریفه صادر از پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ هر پیشگویی را از زمان ظهور نفی می*نماید.
از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در خبری كه از غیبت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ می*دهندـ وارد شده كه می*فرمایند: «كسانی كه وقت ظهور را معیّن می*نمایند، دروغ می*گویند.»(1)
فضیل از حضرت امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ سؤال می*كند: آیا برای ظهور وقتی معین شده است؟
حضرت فرمودند: «تعیین كنندگان وقت ظهور دروغ می*گویند.»(2)
در انتظار فرج بهره دیگری است و آن اینكه: انتظار یعنی، تصدیق سخن خدای متعال و كلام رسول او و ائمّه اطهار از فرزندان پیامبر و این تصدیق از مراتب ایمان و درجات تسلیم و اطاعت است

از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده كه چنین فرمودند: «تعیین كنندگان وقت دروغ گفتند. ما در آنچه گذشت وقتی معین نكردیم و در آنچه می*آید نیز وقت معین نمی*نمائیم.»(3)
و امام نیز فرمودند: «تعیین كنندگان وقت دروغ گفتند. شتاب كنندگان هلاك شدند و تسلیم شوندگان نجات یافتند.»(4)
منظور از وقت معین نكردن در این جا عبارت است از مشخص كردن دقیق سال ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ؛ زیرا احادیثی كه علائم حتمی ظهور را متذكّر می*شوند، ظهور آن علائم را به ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در همان سال نزدیك می*دانند.
اما علت پنهان بودن وقت ظهور آن بزرگوار را به طور قطعی نمی*دانیم شاید كه حكمت این رازِ پوشیده آن باشد كه مؤمنان در طول این قرون ظهور حضرتش را انتظار برده بر این انتظار تلخ پاداش برند.
لذا اصناف مختلف مردم ـ از شروع غیبت صغری تا زمان ما ـ آرزو كرده و می*كنند كه ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ را دریابند و اگر هنگام ظهور مشخص و معین می*بود، این انتظار وجود نداشت بلكه آرزوها به یأس مبدل می*گردید و میلیون*ها نفر از پاداش انتظار محروم می*ماندند.
از رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل گردیده كه فرمودند: «برترین اعمال امت من انتظار فرج است.»(5)
و حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ می*فرمایند: «آن كس كه منتظر امر ما باشد، مانند كسی است كه در راه خدا در خون خویش غلتیده باشد.»(6)
و حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «هر كه بمیرد و منتظر این امر باشد مانند كسی است كه همراه حضرت قائم ـ علیه السّلام ـ در خیمه آن حضرت باشد، نه … بلكه مانند كسی است كه همراه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ با شمشیر پیكار می*كند.»(7)

در انتظار فرج بهره دیگری است و آن اینكه: انتظار یعنی، تصدیق سخن خدای متعال و كلام رسول او و ائمّه اطهار از فرزندان پیامبر و این تصدیق از مراتب ایمان و درجات تسلیم و اطاعت است.
در این موضوع حكمت دیگری نیز موجود است و آن عبارت است از امتحان و آزمایش؛ زیرا كه خدای متعال بندگان خویش را به انواع گوناگون امتحان می*فرماید، از آن جمله مسائل اعتقادی است؛ پس كسانی كه به خدا و پیامبر و به آنچه كه پیامبر از سوی پروردگار خویش درباره حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ آورده ایمان آورده*اند، طول غیبت ـ تا هر زمان كه باشد ـ و انتظار ـ هر قدر كه به طول انجامد ـ در آنان و عقایدشان اثری نخواهد گذارد.
امّا منافقان فرصت مسخره نمودن و شلوغ*كاری علیه این اعتقاد مقدس را می*یابند آیات قرآن و احادیث نبوی را به سینه دیوار می*زنند. این رویّه اهل باطل در هر زمان و مكانی بوده و هست.
از حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ (در حدیثی كه درباره غیبت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از ایشان نقل شده) چنین آمده است: «این امتحانی است از سوی خدای عزّوجلّ كه به وسیله آن مخلوقاتش را می*آزماید.»(8)
معنی امتحان این نیست كه خدای سبحان حقایق بندگان و آنچه را كه در ضمائر و پنهانی*های آنان می*گذرد، نمی*داند. هرگز!… بلكه خدای متعال به هر چیز داناست و آنچه را كه در سینه**هاست می*داند؛ چنان كه خود می*فرماید:
«اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرِكُوا اَنْ یَقُولُوا امَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ؟! وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الكاذِبینَ» (9) «آیا مردم فكر كرده*اند كه وقتی گفتند: ایمان آوردیم، ما آنان را نمی*آزمائیم؟! ما قطعاً پیشینیان از آنان را آزمودیم تا راستگویان و دروغگویان شناخته شوند.»
در این صورت آزمایش چه معنی می*دهد؟
پاسخ این است كه: خدای سبحان بندگان خویش را به خاطر مصالحی چندی می*آزماید كه از آن جمله است: اتمام حجّت بر بندگان، تا مردم را بر خدای متعال برهانی نباشد.
و از آن جمله است: پیروزی مؤمن در امتحان تا مستحق اجر و پاداش گردد. و در حدیث از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ وارد گردیده كه انسان در عصر غیبت این دعا را كه ـ به دعاء غریق موسوم است ـ بخواند:
«یا الله یا رَحْمانُ یا رَحیمُ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِكَ.» (10)
«ای الله، ای بخشنده، ای مهربان، ای دگرگون كننده دلها، قلب مرا بر دینت ثابت بدار.»
و نیز از صادق آل محمد ـ علیه السّلام ـ روایت گردیده كه به این دعا امر فرمودند:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّكْ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَك، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَك لَمْ اَعْرِفْ حُجَتَّكَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَكَ، فَاِنِّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی» (11)
«خدایا، خود را به من بشناسان؛ تو خود را به من نشناسانی من پیامبرت را نخواهم شناخت. پروردگارا، فرستاده خود را به من بشناسان، چنانچه تو پیامبرت را به من نشناسانی حجّت تو را نخواهم شناخت. خدایا، حجّت خود را به من بشناسان كه اگر تو حجّت را به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد.»
هنگام قیام پیروز آن امام عظیم الشأن در هیچ حدیثی و خبری تصریح نگردیده برعكس احادیث شریفه صادر از پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ هرپیشگویی را از زمان ظهور نفی می*نماید


این بود حكمت مخفی بودن زمان ظهور… به اضافه حكمت*هایی كه بر ما مخفی است. خوانندگان گرامی، احادیث شریفی وجود دارد كه از برخی از امور مربوط به وقت ظهور سخن می*گویند. تعدادی از آنها را به مناسبت نقل می*كنیم:
حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «قائم ما اهل بیت، در روز جمعه خروج می*نماید.»
و نیز فرمودند:«قائم ـ علیه السّلام ـ در سال فرد ظهور خواهد كرد؛ اوّل، سوم، پنجم، هفتم یا نهم (در هر دهه).»(12)
باز فرمودند: «به نام قائم ـ علیه السّلام ـ در شب 23 ندا كرده شده (مقصود23 رمضان است) و در روز عاشورا قیام خواهد نمود، همان روزی كه در آن حسین بن علی ـ علیهماالسّلام ـ شهید گردید.»(13)
از مجموع احادیثی كه درباره ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ سخن می*گوید استفاده می*شود كه ظهور حضرتش اندك زمانی قبل از قیام آن بزرگوار خواهد بود. لذا ممكن است كه امام ـ علیه السّلام ـ وقتی به نامش ندا داده می*شود در ماه رجب و یا رمضان از اختفاء خارج شده ماه*های شوال و ذیقعده و ذیحجّه و ده روز از ماه محرم را بگذرانند، آنگاه به پا خواسته این نهضت مبارك را آغاز می*فرمایند. در این مدت زمان تدابیر لازم را اتخاذ نموده منتظر وقت و زمان مناسبی است تا خدای تعالی به وی اجازه پاك كردن دهد تا ظلم و جور را زائل نموده عدل و عدالت را در تمام كره زمین گسترش دهد.
اما حسابهایی كه منجمان و اهل رَمْل و جفر و مكاشفه و مرتاضان و غیر آنان ـ كه در زمان ما ادعا می*كنند كه از غیبت خبر دارند ـ نموده*اند اموری نیست كه بتوان به آنها اعتنایی داشت و اعتمادی نمود، خصوصاً با اخباری كه سابقاً از رسول بزرگوار و ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ (مبنی بر تكذیب هر كس كه از هنگام ظهور خبر دهد) بیان نمودیم كه پیشگوییهایی فراوان درباره جهان و حوادثی درباره برخی افراد دیده و خوانده و شنیده*ایم آنها بیشتر دروغ و ساختگی بوده است. آری ممكن است كه ظهور را نزدیك بدانیم، به شرط آنكه علامات قطعی و حتمی ظاهر شده باشد.

پی نوشت ها:
[1] . كفایه الاثر، رازی قمی، ازشاگردان شیخ بزرگوار صدوق.
[2] . غیبت شیخ طوسی، ص262، و كافی ج1، ص 368.
[3] . غیبت شیخ طوسی، ص 262.
[4] . كافی، ج1، ص368، غیبت، ص 262
[5] . كمال الدین، ج2، ص644، حموینی شافعی نیز در «فرائد السّمطین » این حدیث را نقل كرده است.
[6] . كمال الدین، ج2، ص645.
[7] . همان، ص 338.
[8] . كافی، ج1، ص336.
[9] . عنكبوت: 2ـ3.
[10] . كمال الدّین، ج2، ص352.
[11] . كافی، ج1، ص337، اثبات الهداه، شیخ حرّ عاملی، ج7، ص31.
[12] . كشف الغمّه، ج3، باب4، ص534.
[13] . غیبت نعمانی، ص282؛ اثبات الهداه، ج7، ص31، عقد الدّرر، ص65.
بخش مهدویت تبیان

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

حدیث موضوعی
اوقات شرعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس