آثار ذکر در سازندگی روحی و اخلاقی (1)
یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک، ذکر است; یعنی مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یا دحق.
ذکر خدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید; زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی، ساحت دل را مکدر می کند . از اینجاست که یکی از رسالت های اولیای الهی و کتابهای آسمانی، برطرف نمودن این کدورت و تاریکی است و به همین علت “ذکر” را از اوصاف پیامبر و از نام های قرآن شمرده اند; چنانکه قرآن مجید به ذکر بودن پیامبر صلی الله علیه و آله چنین اشاره می کند:
“…قد انزل الله الیکم ذکرا × رسولا یتلوا علیکم آیات الله …” .
“خداوند ذکری (رسولی) را به سوی شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت کند” . همچنین از نام های قرآن مجید ذکر می باشد: “انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ” (2) . “ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم و آن را حفظ خواهیم کرد".
وجه نامگذاری پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن به ذکر این است که موجب یادآوری خداوند متعال می باشند; زیرا یادآوری منوط به دانش قبلی است و این پیامبران و کتاب های آسمانی می باشند که پرده غفلت و فراموشی را از روی دل کنار زده و نور الهی را بدان می تابانند . بنابراین یاد خدا انسان را از حضیض مادیت به اوج معنویت می رساند و امید را در انسان زنده می کند و یاس و ناامیدی را که از تنگناهای زندگی مادی و معادلات بشری ناشی می گردد، برطرف می کند.
ذکر خدا ارتباط معنوی عبد سالک با رب مالک است و این انسان است که نباید خود را وقف زندگی مادی کند و مقصد را در خود و دنیای خود محدود سازد، بلکه باید خود را برای سفر پر فراز و نشیب ابدیت آماده و مهیا کند.
ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و با شکوهی دارد که هریک از آنها در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تاثیر به سزایی دارد . عمده ترین این آثار و ثمرات به شرح زیر است:
1. یاد خدا نسبت به بنده
اولین اثر یاد خدا این است که خدای متعال نیز انسان را یاد می کند:"فاذکرونی اذکرکم …” “مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم ” . از اینکه در این آیه شریفه یاد خداوند متعال، منوط به یادکردن بنده شمرده شده است، یک نکته دقیق فهمیده می شود و آن عبارت است از تصور دو نوع ذکر از طرف خدا; الف: ذکر عام . ب: ذکر خاص.
ذکر عام عبارت از هدایت عام الهی است که شامل تمام موجودات می باشد و اختصاص به گروه خاصی ندارد و شاهد آن آثار ذکر عام الهی در پهنه گیتی می باشد . و آن اعطای مواهب و عطایای گوناگون خداوند به تمام ممکنات می باشد و این یاد همگانی که فیض مستمر الهی است، هرگز قطع نمی شود.
اما ذکر خاص به بندگان خاص و ذاکر تعلق دارد و یک نوع توجه و لطف است از جانب خداوند متعال.
2. روشنی دل
خداوند; ذکر خویش را موجب نورانی شدن و بیداری دل ها می داند . مردن دل و افسردگی از هولناک ترین سیه روزی هاست; به طوری که حضرت علی علیه السلام اولین سفارششان به امام حسن مجتبی علیه السلام - در نامه ای که به فرزند ارجمندشان نوشته اند - این است که بیش از هرچیز به آبادانی دل خویش بپردازد: “فانی اوصیک بتقوی الله - ای بنی - و لزوم امره و عمارة قلبک بذکره …”
“پسرم! تو را به تقوا و التزام به فرمان خدا، آباد کردن قلب و روح با ذکر او و چنگ زدن به ریسمان الهی توصیه می کنم…” .
یکی از مؤثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوباره آن، پناه بردن به ذکر خداست; ذکر حق نور است و مداومت در آن، قلب را از تاریکی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد; شفافیت و لطافت و درک و شور و عشق به آن می بخشد و گرمی و تپش و نشاط تازه در آن می دمد . این ثمره ذکر را حضرت علی علیه السلام چنین گوشزد می کند:
“ان الله تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقاد به بعد المعاندة …" ; “خداوند متعال یاد خویش را جلای قلبها قرار داده، که در اثر آن گوش، پس از سنگینی می شنود و چشم پس از کم سویی می بیند و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنی منقاد و رام می گردد”
. آرامش قلب3.
سومین اثری که برای یاد خدا بیان می شود آرامش دل آدمی است . به تعبیر قرآن طمانینه و سکون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست: “الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکر الله تطمئن القلوب ” ; “کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد".
یاد خدا داروی معنوی اضطراب و افسردگی است که از نظر روانشناسی علل آن ترس، آینده مبهم، نگرانی از شکست خوردن، ترس از بیماری ها و نگرانی از عوامل طبیعی می باشد . گذشته از مساله بیماری اضطراب، آرامش طلبی در فطرت انسان ریشه دارد و در سرشت انسان ها حس آرامش جویی نهفته است و بسیاری از فعالیت های آدمی در حقیقت پاسخ به ندای الهی فطرت است.
وقتی به زندگی خود و بسیاری از افراد نظر می کنیم، می بینیم هدف بسیاری از کارهای ما دست یابی به گوهر گرانبهای آرامش است; یعنی انسانها در طول زندگی خود تلاش می کنند تا به آرامش خاطر و طمانینه نایل شوند . در این نقطه بین انسان ها اشتراک نظر وجود دارد، ولی اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایی است که به زندگی آرامش می بخشد.
بسیارند کسانی که این گوهر نفیس را در گرو ثروت اندوزی و رفاه مادی می دانند و آرامش گم شده خود را در آن می جویند و به قول خودشان، پشت خود را می بندند تا برای عمری، خیال آسوده و آرامش خاطر داشته باشند; گروهی نیز آرامش را در کسب مقام و شهرت می بینند و برای آن خود را به آب و آتش می زنند; گروهی - به اشتباه - آرامش را در پناه بردن به دامن “اعتیاد” می بینند تا دمی آرامش و تسکین یابند که این آرامش کاذب است.
ولی قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا می داند و تنها پاسخ ندای فطرت را ذکر خدا می بیند ولی مقصود ذکر قلبی است نه ذکر زبانی; زیرا قرآن کریم آن ذکر زبانی را که با ذکر قلبی همراه نیست، ممدوح نمی شمارد بلکه مذموم می داند درباره نماز می فرماید: “… اقم الصلاة لذکری” “نماز را با یاد من اقامه کن ” . و در سوره ماعون می فرماید: “فویل للمصلین × الذین هم عن صلاتهم ساهون ” “وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافل اند” . معلوم می شود اگر کسی نماز بخواند، هرچند که ذکر خدا بر زبانش جاری است ولی غافل باشد و نداند چه می گوید، کارش زار است.
بنابراین، مقصود اصلی، ذکر قلبی است نه ذکر زبانی . ذکر زبانی زمینه است برای پیدایش ذکر قلبی و آرامش با ذکر قلبی مشکلات را حل می کند.
خداوند در سوره طه خطاب به حضرت موسی و هارون علیه السلام می فرماید:"اذهب انت و اخوک بآیاتی و لا تنیا فی ذکری ” “تو و برادرت با آیات و معجزات من حرکت کنید و در یاد کردن من سستی نکنید” . این ذکر، ذکر قلب است; زیرا انسانی که در برابر خطر مواجه می شود و به مقاومت در برابر آن خطر، ماموریت پیدا می کند، با ذکر زبانی نمی تواند مشکلی را حل کند; طمانینه است که مشکلات را حل می کند و طمانینه، با ذکر قلب است نه با ذکر زبان . البته ذکر زبان خوب است و زمینه را برای ذکر قلب فراهم می کند
در خصوص این بحث که یاد خدا و ذکر قلبی آرام بخش دلهاست، امام صادق علیه السلام می فرماید: “ان القلب لیتجلجل فی الجوف یطلب الحق فاذا اصابه اطمان و قر" “دل آدمی از درون مضطرب می شود و در حقیقت خواهان حق است پس آنگاه که به حق رسید، آرام و قرار می گیرد