سبع المثاني

سبع المثاني

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

علی و تشکر از همسر

25 مرداد 1392 توسط طيبي

شکی نیست که فاطمه زهرا علیهماالسلام در خانه امیرالمؤمنین فوق‏العاده صبر و شکیبایی داشت، و با فقر مالی و عدم رفاه زندگی مدارا کرد و در برابر فشارهای سیاسی که به امیر مؤمنان وارد می‏شد، و روح زهرا علیهماالسلام را به شدت آزار می‏داد تحمل کرد! و در این میادین آن چنان امتحان داد که ملائکه را به تعجب واداشت، و تاریخ اسلام را از این حوادث تلخ شرمنده ساخت!!
فاطمه در حالی که همسر امیرالمؤمنین بود از دشمنش سیلی خورد!! و قباله فدکش پاره گشت!! و خانه امنش که ملائکه و عزرائیل بدون اجازه‏اش وارد نمی‏گشتند، مورد یورش وحشیانه قرار گرفت!! و (باب الله) منزل وی به آتش کشیده شد، و جنینی را که پیامبر محسنش نامیده بود در اثر حمله ناجوانمردانه شهید و سقط گردید!
زهرا همه این ناملایمات را در دوران شوهرداری تحمل کرد، و هرگز در مقابل علی علیه‏السلام لب به شکایت باز نکرد!! و همه را در (خزانه اسرار) نگه داشت، و روزی در پیشگاه الهی آنها را فاش خواهد کرد…زهرا برای «ولایت علی» دست و پا می‏زد و تا چهل شب به همراه علی و دو فرزندش به در خانه‏های مهاجر و انصار می‏رفت تا از آنان کمک گیرد و حق بر باد رفته ولایت را از غاصبین باز ستاند ولی نشد که نشد! [1] زهرا همان همسر با وفایی است که چون علی را به زور برای بیعت ستمگران به مسجد بردند، پیراهن رسول خدا را بر سر کرد، و دستهای حسنین را به دست گرفت، و خطاب به خلیفه دیکتاتور فرمود: می‏خواهی علی را به شهادت رسانده مرا بیوه نموده و حسنینم را یتیم بنمایی؟! و آنگاه دست علی را گرفت، و از مهلکه شیاطین نجات داد، [2] و خطاب به قبر رسول خدا گفت: «ای پدر، ای رسول خدا! بعد از تو چه مصیبت هایی را تحمل نمودیم! و ابوبکر و عمر چه فشارها و ستم‏هایی را در حق ما روا داشتند! سوگند به خدا تا عمر دارم با آنان حرف نمی‏زنم! [3] و سپس به علی علیه‏السلام وصیت کرد که آن دو بر پیکر پاک وی نماز نخوانند!» [4] زهرا با لباس وصله دار در خانه علی علیه‏السلام زندگی کرد، و در آن خانه فرش زینت و لباس ندید، و مزه لذائذ مادی را نچشید.
علی علیه‏السلام نیز متقابلا در برابر محبت‏های زهرا و تحملات و شکیبایی وی قدردانی می‏کرد، و پیوسته وجود زهرا را یکی از افتخارات خویش می‏دانست، و در محاجه و مناظره‏هایش با دشمنان، این موضوع را مورد تأکید قرار می‏داد!
علی علیه‏السلام شخصا برای خود فاطمه زهرا بارها این حقیقت را اظهار داشت، و از صبر و بردباری وی سپاسگزاری فرمود، و تا او زنده بود علی خود را نباخت،و صبر و مقاومتش را از دست نداد… ولی پس از شهادت فاطمه، گویا علی علیه‏السلام ناتوان شده بود، و صبر و قرار نداشت، و فراق فاطمه را پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از دردناکترین دردها توصیف می‏کرد،و از خدا برای خویشتن صبر و حوصله در خواست می‏نمود و بدین وسیله هم نقش فاطمه را متذکر می‏شد، و هم سپاس وی را اظهار می‏داشت!! و هنگامی که همسر با وفایش را در زیر خاک‏ها می‏گذاشت، خطاب به قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: «السلام علیک یا رسول‏الله، عنی وعن ابنتک النازلة فی جوارک، والسریعة اللحاق بک، قل یا رسول‏الله عن صفیتک صبری!! ورق عنها تجلدی… فلقد استرجعت الودیعة، واخذت الرهینة، اما حزنی فسرمد، و اما لیلی فمسهد…)) [5] سلام و درود من بر تو ای رسول خدا! و از دختر عزیزت که پس از رحلتت به سرعت به تو پیوست!
ای رسول خدا! در اثر مفارقت زهرا، توانم به ناتوانی و صبرم به کم صبری تبدیل گشته!! ای نجات دهنده عالم هستی! امانت تو باز پس داده شد و گروت از من گرفته شد! اما بدان که بعد از این دیگر حزن و اندوه من همیشگی است، و شب‏ها از فراق فاطمه خواب به چشمم نخواهد رفت!
این عبارات می‏رساند که فاطمه تا چه حد در زندگی و روحیه و مقاومت علی علیه‏السلام نقش اساسی داشته و امیرالمؤمنین تا چه میزان به او علاقمند بوده، و چه سان محبتهای او را فراموش ننموده است که حتی پس از مرگ و شهادت وی نیز از آن حضرت تشکر می‏نماید!!
و همچنین در این عبارات اشاره‏ای به قبر گم شده زهرا دیده می‏شود، زیرا از واژه السلام و نازلة فی جوارک (نازل شده در کنارت) استفاده می‏گردد که در کنار قبر رسول‏الله دفن شده است.و هنگام دفن زهرا یک مناجاتی هم با خدا کرد و گفت: «اللهم انی راض عن ابنة نبیک، اللهم آنهاقد اوحشت فانسها…» [6] خدایا! من از دختر پیامبر تو راضی هستم، بار الها! او از قبر می‏ترسد، پس با او انس بگیر و به وی آرامش ده.این فراز نیز می‏رساند که علی علیه‏السلام از فاطمه تشکر کرده است، و رضایت خود را از او به پیشگاه الهی اعلام نموده، و اشعار می‏دارد که: حتی فاطمه زهرا با آن عظمتش به رضایت علی نیازمند است! تا وی اعلان رضایت نموده، و در وحشت قبر زهرا توصیه نماید!!
چنانکه در صدر این حدیث مذکور از امام باقر علیه‏السلام آمده است: هیچ چیز به اندازه رضایت شوهر در سعادت ابدی زن مؤثر نیست. [7] .
پس نتیجه می‏گیریم که علی علیه‏السلام نه تنها در دوران حیات فاطمه از وی تشکر می‏کرد، بلکه بعد از این دوران نیز او را فراموش نکرد، و بارها از وی به نیکی یاد می‏فرمود…همانطوری که رسول خدا هم از زحمات و محبت‏های (خدیجه کبری) سپاسگزاری می‏کرد… [8] .
تهیه انار برای حضرت فاطمه علیه‏السلام‏
روزی امیرالمؤمنین علیه‏السلام به خانه آمد، دید که حضرت فاطمه علیه‏السلام مریض و تب‏دار افتاده است، سر خانم را به دامن گرفت و به رخسار او می‏نگریست و اشک از دیدگان مبارکش جاری بود؛ چون زهرا کمی به حال آمد، امام فرمود: چه میل داری، از من بطلب. عرض کرد: چیزی نمی‏خواهم، دوباره امام اصرار کرد؛ عرض کرد: چیزی نمی‏خواهم؛ پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: از شوهرت علی علیه‏السلام هرگز خواهش چیزی مکن که مبادا خجالت بکشد؛ فرمود: به حق من، آنچه می‏خواهی بگو. عرض کرد: حالا که قسم دادی، اگر اناری باشد خوب است؛ امام از منزل بیرون آمد و جویای انار شد، عرض کردند: فصل انار گذشته لکن برای شمعون یهودی از طائف مقداری انار آورده‏اند. امام خود را به در خانه شمعون رسانید و در خانه‏اش را زد، شمعون بیرون آمد و تعجب کرد و عرض کرد: چه باعث شده که در خانه‏ام تشریف آوردید؟ حضرت فرمود: شنیده‏ام از طائف اناری برایتان آورده‏اند چنانچه از آن باقی باشد یکی را به من بفروش که برای بیمار عزیزی می‏خواهم.
عرض کرد: فدایت شوم! آنچه بود فروختم، حضرت فرمود: در خانه جستجو کن، شاید باقی مانده باشد؛ عرض کرد: اطمینان دارم که نیست؛ زوجه‏اش پشت در ایستاده بود، عرض کرد: ای شمعون! یک انار ذخیره در خانه است، آنگاه انار را به نزد امام آورد، و حضرت چهار درهم، عوض آن به شمعون دادند.شمعون گفت: قیمتش نیم درهم است، فرمود: چون عیالت انار را ذهیره کرده بقیه از برای او باشد؛ انار را برداشت و به سوی خانه رهسپار شد، در اثنای راه، ناله غریبی شنیده، و به طرف آن صدا رفت تا داخل خرابه‏ای شد، دید کوری مریض و غریب از شدت ضعف می‏نالد، حضرت در بالین او نشست و سر او را در کنار گرفت و جویای احوالش شد. عرض کرد: ای جوان صالح! از صالح! از اهل مدائن هستم و قرض فراوانی دارم، آمدم به این منطقه تا شاید امیرمؤمنان برای قرضم علاجی نماید که مریض شدم، امام فرمود: چه میل داری؟ عرض کرد: اگر انار باشد مایلم، حضرت فرمود: یک انار در این شهر بود که برای بیماری تحصیل کرده‏ام لکن تو را محروم نمی‏کنم، پس انار را دو نیم کرد و نصفی را به دهان مریض داد و نصف دیگر را برای فاطمه علیهماالسلام برداشت؛ آنگاه فرمود: چه میل داری؟ عرض کرد: اگر نصف دیگر را حسان نمایی ممنونم.
حضرت سر به زیر انداخت و به نفس خود خطاب کرد: ای علی! این مریض در خرابه غریب و تنهاست، سزاوار رعایت است، شاید خداوند به جهت فاطمه علیهماالسلام وسیله دیگری تهیه نماید. پس نصف دیگر انار را به او داد تا تمام شد؛ مریض امام را دعا کرد و امام رهسپار خانه شد، اما در این فکر که جواب فاطمه علیهماالسلام را چه بگوید.
متحیرانه آمد تا به در خانه رسید، از داخل شدن به خانه حیا می‏کرد، لذا سر از در خانه پیش برد که ببیند فاطمه علیهماالسلام خواب است یا بیدار، دید فاطمه علیهماالسلام تکیه کرده و عرق نموده ولی طبقی از انار فوق العاده نزدش است و تناول می‏کند. خوشحال، داخل خانه شد و از واقعه جویا شد؛ فاطمه علیهماالسلام عرض کرد: یا ابن‏عم! چون تشریف بردید زمانی نکشید که ناگاه در خانه را زدند؛ فضه رفت، دید شخصی است که به در خانه، طبقی انار آورده است، گفت: این طبق انار را امیرالمؤمنین برای فاطمه علیهماالسلام فرستاده است. [9] .

پی نوشت ها:
[1] شرح ابن ابی‏الحدید ج6 ص13.
[2] کافی ج8 ص237 ح320 واضعة قمیص رسول‏الله علی رأسها آخذة بیدی ابنیها….
[3] تاریخ طبری ج3 ص 210 الامامه والسیاسة ج1 ص13.
[4] ابن ابی‏الحدید در شرح نهج‏البلاغه ج6 ص 56-50.
[5] نهج‏البلاغه خ193 ص651.
[6] بحارالانوار ج103 ص 256.
[7] لا شفیع للمراة انجح عند ربها من رضا زوجها.
[8] نقل از آفتاب ولایت، ص396-393.
[9] مجالس المتقین شهید ثالث، ص_243 نقل از داستانهایی از زندگانی حضرت علی علیه‏السلام، ص 66.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 3 نظر

موضوعات: خانواده لینک ثابت

نظر از: موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه [عضو] 
  • سطح 3 زینبیه کرج

سلام

نزدیک به میلاد ضامن آهوییم اگر دوست دارید در حریم بارگاه قدس رضوی قدم بزنید و هر جایش که خواستید بایستید و با آقایتان درد و دل کنید و آسمان چشمانتان را به اشک میهمان کنید شما را دعوت می کنم تا چند قدمی میهمان وبلاگمان باشید …

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

1392/06/22 @ 04:52
نظر از: گلپونه [عضو] 
  • نوبت پنجره هاست
  • مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س)

سلام
موفق باشید
با داداشم حسین به روزم منتظر نظرات سازنده شما

1392/06/03 @ 07:56
نظر از: یادگاری [عضو] 
  • یادگاری
  • عطر چفیه ها
  • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد

سلام علیکم!دوست مهربانم خدا قوت.ان شاءالله در سایه ی مولا امیر المومنین علیه السلام همواه موفق باشی.خواستم یک یاد آوری کوچک هم بکنم. نام مولایمان را با احترام بیشتری ببریم.ممنونم گلم.

1392/05/26 @ 16:53


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

حدیث موضوعی
اوقات شرعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس