نگاهی به زندگی مرحوم حجتالاسلام والمسلمین محقق کاشانی
حجتالاسلام والمسلمین عباس محقق کاشانی، داماد آیتاللهالعظمی گلپایگانی واز شاگردان ان مرجع فقید صبح امروز دریکی از بیمارستان های شیراز به دیدار حق شتافت .
________________________________________
خبرگزاری حوزه چکیدهای از زندگینامه حجتالاسلام والمسلمین محقق کاشانی را از کتاب خود نوشت آن مرحوم تحت عنوان بر منبر خاطره منتشر میکند.
حجتالاسلام والمسلمین عباس محقق در سال 1324 ه.ش در بیدگل کاشان دیده به جهان گشود و سپس همراه پدر به شهر مقدس قم هجرت کرد و رحل اقامت در عش آل محمد(ص) افکند.
پدر و ی که از عالمان دینی به شمار میرفت و مشتاق فراگیری آموزههای دینی از سوی فرزندانش بود، فرزندش عباس را در سن 4 سالگی به تعلیم و حفظ قرآن رهنمون میشود، عباس پس از یکسال حضور در محفل قرآن تمامی آن را میآموزد و سه جز قرآن را نیز حفظ میکند.
وی در سن 5 سالگی به مدرسه خدیوی قم رفت و در پایه اول دبستان ثبتنام نمود و با همان لباس طلبگی ساده خود در درس حاضر میشد، استعداد و علاقه او به تحصیل تعجب و تحسین معلمین را برانگیخت و با توجه به تبحر در بیان مباحث دینی به زبان کودکانه، دانشآموزان تصمیم گرفتند جلسات سیار دینی در منازل تشکیل دهند و از مرحوم محقق کاشانی نیز که خود همسن آنان بود دعوت نمودند تا در آن جلسات به بیان معارف دینی بپردازد.
آن مرحوم پس از حضور در حوزه علمیه و طی مدارج علمی به طور رسمی، تبلیغ دین را آغاز نمود و به خاطر احساس تکلیف، علاوه بر قم به سفرهای تبلیغی در سایر شهرها پرداخت.
مرحوم محقق در سن 18 سالگی برای بهرهمندی علمی، معنوی و اخلاقی از محضر بزرگان نجف، رحل اقامت در جوار بارگاه نورانی امیرالمومنین(ع) افکند و به تحصیل در آن دیار پرداخت.
او پس از سالها تحصیل در نجف برای تجدید دیدار با خانواده به قم باز میگردد و در همین مسافرت، پدر مسئله ازدواج او را مطرح میکند و پس از طی مراحل مختلف با دختر آیتاللهالعظمی گلپایگانی ازدواج میکند.
وی در قم از محضر بزرگان بسیاری از جمله آیات عظام مرحوم گلپایگانی و وحیدخراسانی بهره برده است.
بعد از ارتحال آیتاللهالعظمی گلپایگانی اجازه امور حسبیه و تصدی اموری که منوط به اذن مجتهد جامعالشرایط است از سوی دفاتر آیات عظام سیستانی و سید محمد روحانی به وی مرحمت شد.
حجتالاسلام والمسلمین محقق کاشانی در سالهای پایانی عمر خود که به نارسایی کبد دچار شده بود و دوران نقاهت را میگذارند اقدام به گردآوری خاطرات خود بویژه خاطراتی از آیتاللهالعظمی گلپایگانی نمود که ما حصل آن در کتابی تحت عنوان «بر منبر خاطره» جمعآوری شده است.
وی در خاطرهای خواندنی از آیتاللهالعظمی گلپایگانی آورده است:
*صوت قرآن و جیک جیک گنجشکها
آیتالله گلپایگانی در فصل تابستان برای تغییر آب و هوا به روستای ویریج در اطراف قم رفته بودند برای دیدارشان به آنجا رفتم و چند روزی ماندم یک روز صبح بعد از نماز در باغ قدم میزدم که دیدم آقای گلپایگانی در وسط باغ زیر درختان، روی تختی دو زانو نشسته و با صدای بلند قرآن تلاوت میکند، اما گنجشکهای زیادی روی عمامه و شانهها و زانوهای آقا نشستهاند گاهی پرواز میکنند و میروند، اما باز میگردند ولی آقا همچنان نشسته و قرآن میخواند و هیچ حرکتی از خود نشان نمیدهد! تعجب کردم.
آن روز جریان را خدمتشان عرض کردم، که فرمودند: بله هر روز چنین است. حتی موقع قرآن خواندن با من همصدا میشوند و جیک جیک میکنند وقتی نفس میکشم و صدایی نیست آنها هم ساکت میشوند!
*بهترین اذکار
آن مرحوم در کتاب خاطره خود از آیتاللهالعظمی گلپایگانی آورده است: از خصوصیات مرحوم آیتالله گلپایگانی این بود که دائمالذکر بود در اوقات فراغت حتی در راه رفتن و قبل از خواب تسبیح به دست مبارکشان بود با صدای آهسته مشغول ذکر بود ولی مفهوم نبودکه میل داشتم بدانم آقا به چه ذکری مشغول هستند هر چه دقت میکردم متوجه نمیشدم.یک روز از ایشان سوال کردم آقا! ممکن است بفرمایید چه ذکری را انتخاب فرمودهاید و به آن ممارست دارید؟فرمودند: ذکری را بلندتر و نافعتر از صلوات نیافتم من همیشه صلوات بر محمد و آلمحمد میفرستم حتی دکتر به من سفارش کرده روزی یک ساعت راه بروید و روزی هزار قدم پیادهروی داشته باشید، من روز اول این مقدار را با ذکر صلوات تنظیم کردم و حساب نمودم این مسافت با چند صلوات انجام میشود،من هم در پیادهروی همان تعداد صلوات میفرستم و به آن اکتفا میکنم.