سبع المثاني

سبع المثاني

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

درس اخلاق - مرحوم آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

01 اسفند 1391 توسط طيبي

درس اخلاق - مرحوم آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

 

أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ الْعَلَمِين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرين وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
رُوِیَ عَن رَسولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: «إِنَِّ الغَیرَهَ مِنَ الایمانِ».
غیرت از نشانه*‏های ایمان است.


بحث ما راجع به تربیت بود. عرض کردم که «تربیت» از «غیرت» نشأت گرفته است و به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن و گرفتن است. در باب این روش گرفتن و روش دادن به‏طور معمول و غالب چهار محیط است که انسان در آن محیط‏ها ساخته می‏شود؛ محیط خانوادگی، محیط آموزشی، محیط رفاقتی و محیط شغلی. البته عرض کردم که فضای پنجمی هم بر آنها حاکم است.

مباحثی که ما در گذشته داشتیم راجع به محیط دوم، یعنی «محیط آموزشی» بود؛ عرض کردم که نقش محیط آموزشی از محیط اوّل یعنی محیط خانوادگی قوی‏تر است. چه*‏بسا کسانی باشند که از نظر محیط خانوادگی‏، روش صحیح الهی و انسانی نداشته‏اند، ولی اگر ایشان را در محیط آموزشی بیاورید، ساخته می‏شوند و همین‏طور عکس؛ به این معنا که ممکن است محیط خانوادگی‏، محیط خوبی باشد امّا محیط آموزشی نقش تخریبی داشته باشد و موجب شود آنچه که در محیط خانوادگی ساخته شده است، خراب شود و از بین برود. چون محیط آموزشی قوی‏تر از محیط خانواده است و در گذشته در مورد جهتش به چند جهت هم اشاره کردم.

لذا من عرض کردم که انسان باید نسبت به این محیط دوم، یعنی محیط آموزشی خیلی دقّت و توجه داشته باشد. چون گفتم در محیط آموزشی تنها مسأله دریافت مسائل مفهومیِ علمی مطرح نیست؛ بلکه این دریافت علمی همیشه با روش گرفتن و روش دادن در سه بعد دیداری، گفتاری و رفتاری همراه است.

نفی علمیّت از استادِ بی*تربیت

آخر جلسه گذشته روایتی خواندم که آن را تکرار می*کنم. ما در روایتی از امام صادق(علیه‏السلام) داریم به این تعبیر که حضرت فرمودند: «لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِي». این مسأله آموزشی و علمی است. اصلاً حضرت نفی علمیّت می‏کنند؛ یعنی اگر آن معلّم و استاد به تربیت الهی و انسانی تربیت نشده باشد، نمی‏تواند به تو علم بیاموزد. یک وجه از معنای «ربّانی» این است که خودش تربیت شده است و بعد هم همان را به شاگرد منتقل می‏کند. «ربّانی» که می‏گویند دو بُعد دارد که من هر دو را گفتم؛ هم خود و هم انتقال به دیگری. تا خودِ شخص موصوف به وصفی نباشد نمی*تواند آن را به دیگری بدهد. لذا حضرت اصلاً نفی علمیّت می‏کنند و می‏گویند این ‏علومی که تو داری از این استاد می‏آموزی، اصلاً علم نیست. یعنی بدان که علم اینها مُضرّ است.

جلسه گذشته سخنی را از استادمان امام (رضوان‏الله‏تعالی‏علیه) نقل کردم که بعضی تعجب کردند! ایشان فرموده بودند «درس توحید از زبانِ شیطان»! تعجب نکنید! اینها همه از این حدیث گرفته شده است که: «لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِي». یعنی این اصلاً علم نیست. چرا؟ چون آموزنده‏اش تربیت نشده و بی‏تربیت است. به‏خصوص در آن مقطع خاصّ سِنّی بر این مطلب تأکید کرده‏اند؛ چون بحث من راجع به مقطع خاصّ سِنّی است که از شش سالگی شروع می‏شود. در این مقطع خاص، روش رفتاری و گفتاری دادن، کمال اثر را روی انسان می‏گذارد و نقش سرنوشت‏ساز دارد. اینکه می‏بینید در روایات این تعبیرات را می‏کنند به همین دلیل است.

هجده ساله ‏ها مراقب باشید!

آیه‏ای از آیات شریفه قرآن است که من این را تلاوت می‏کنم و روایتی از امام صادق(علیه‏السلام) ذیل آیه هست که آن را هم می‏خوانم که ببینید همین مقطع آموزشی که روی آن تأکید دارم، یک مقطع بسیار حساسی است و در زندگی انسان نقش سرنوشت‏ساز هم دارد. آیه در سوره فاطر است که دارد: «وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ». این نقل سخنان گروهی از جهنّمی‏ها است که در جهنم فریاد می‏کنند ای پروردگار ما، ما را از این جهنم بیرون بیاور! چرا؟ تا کرداری غیر از آنچه که کردیم انجام دهیم؛ تا کردار شایسته و صالح انجام دهیم. «أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ». یعنی خدایا، ما را از جهنّم نجات بده تا کارِ خوب کنیم. به آنها خطاب می‏شود: آیا ما به شما آن‏قدر عمر ندادیم که در آن پند بگیرید که هر کس می‏خواست پند بگیرد، می‏گرفت؟

سؤال این است که منظور از این عمری که در آیه آمده کدام مقطع زمانی است؟ ذیل آیه روایتی از امام صادق(علیه‏السلام) است که فرمود: «تَوْبِيخٌ لِابْنِ ثَمَانَ عَشْرَةَ سَنَةً». این آیه خطاب به هجده ساله‏ها است. یعنی خطاب خدای متعال در این آیه، توبیخِ هجده ساله‏هایی است که به جهنّم رفته‏اند؛ مُراد، هفتاد ساله و هشتاد ساله‏ها نیست؛ چهل سال به بالا نیست؛ منظور، هجده ساله‏ها است! هجده‏ساله‏هایی که روش رفتاری غلط گرفتند و سراغ معصیت رفتند و جهنّمی شدند. امّا چرا خدا هجده ساله‏های جهنّمی را این‏طور توبیخ می‏کند؟ جهت این است که انسان از نظر رشد روحی به این مقطع که رسید، دیگر عذری ندارد و می‏تواند کاملاً تمییز بدهد؛ در این سن، دریافت و فهم بهترین دریافت و بالاترین فهم است.

خوب، بگو ببینم چه کسی تو را جهنّمی کرد؟ این روش رفتاریِ غلط را از چه کسی یاد گرفتی؟ تو که نونهال بودی و در مقطعی بودی که می‏شد تو را به هر سو کشاند؛ پس تحت سرپرستی چه کسی قرار گرفتی؟ این اعوجاج از کجا پدید آمد؟ این مطلب به این مربوط است که حضرت فرمودند از نظر عمر حسّاس‏ترین مقطع زمانی، این مقطع است. ای جوان‏ها! حواستان را جمع کنید. وقتی به این مقطع برسی دیگر خوب می‏توانی زشت را از زیبا تشخیص دهی. تو دیگر انسانی و می‏فهمی! دیگر در بُعد اعتقادی‏ات هم خوب می‏توانی بفهمی. امّا بگو ببینم چه کسی تو را خراب‏ کرد؟ در محیط آموزشی، به تو رفتار غلط دادند، تو هم تأثیر گرفتی و جهنّمی شدی.

مربّی باید تربیت شده الهی باشد

لذا من روایتی را آخر جلسه گذشته خواندم و گذشتم که شخصی که خود را در اختیار غیر قرار می‏دهد و غیر می‏خواهد او را سرپرستی کند و بسازد، باید خودش ساخته شده باشد. اوّل ببین این‏طور هست یانه؛ یعنی ببین عالم ربّانی است، یا شیطانی به صورتی انسان است؟ کدام یکی است؟ روایت از علی(علیه‏السلام) بود، که حضرت فرمود: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَدَّبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ خدا پیغمبر را تربیت کرد؛ «وَ هُوَ أَدَّبَنِي»؛ او هم من را تربیت کرد؛ «وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أُوَرِّثُ الْأَدَبَ الْمُكَرَّمِين». یعنی حالا که من به واسطه پیغمبر تربیت شده‏ای الهی هستم، سرپرستی دیگران را می‏پذیرم.

لذا من خطابم به اساتید است که اگر خودتان تربیت الهی ندارید، نباید وارد عرصه تربیت دیگران شوید. از آن طرف هم جوان و دانش‏آموز نباید خودش را در اختیار هر کسی قرار دهد و سرپرستی هر کسی را نباید بپذیرد. این است که من عرض کردم باید در محیط‏های آموزشی دقّت شود. حتّی در بهترین محیط‏های آموزشی هم انسان نباید خیال راحت هم داشته باشد.

اقسام روابط؛ رابطه بر محور احتیاج، رابطه بر محور پیوند

در اینجا می‏خواهم به نکته‏ای اشاره کنم که مَدخَلی باشد که از اینجا وارد محیط سوم، یعنی محیط رفاقتی شوم. ابتدا مقدّمه‏ای را نسبت به روابط انسان‏ها با یکدیگر عرض کنم و بعد وارد می‏شوم. یک‏وقت هست روابط انسان‏ها بر محور «پیوندها» است، یک‏وقت هست نه! پیوندی نیست؛ بلکه روابط بر محور «احتیاجات» است. در باب احتیاجات همانی است که مثلاً شخص به‏طور معمول می‏خواهد برود خریدی کند یا امثال اینها؛ فروشنده را هم نمی‏شناسد که چه کسی است؛ کاری‏ هم ندارد که فروشنده کیست و چه خصوصیاتی دارد. رابطه خریدار و فروشنده برای رفع احتیاج و بر محور احتیاج است. این گاهی در محیط شغلی، مطرح می‏شود که من الآن وارد آن نمی‏شوم.

اقسام پیوندها؛ پیوندهای جسمانی، پیوندهای روحانی

امّا در طرف مقابل، روابطی هست که بر محور پیوندها است. این پیوندها مختلف می شود؛ پیوندهایی داریم جسمانی، که شامل پیوندهای حَسَبی، نَسَبی، سَبَبی، مثل پدر و مادر و همسر است. ولی یک دسته از پیوندها، پیوندهای روحانی است. در پیوندهای روحانی یکی از پیوندهایی که در معارف ما هست، پیوند ایمانی و معنوی است. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة». مؤمنین برادرند. این اخوّت، یک پیوند ایمانی است؛ پیوندی روحی است؛ برادری است. اسم آن را «برادر ایمانی» می‏گذاریم؛ برادرِ ایمانی است نه جسمانی. این پیوند روحی بر محور همان مسأله معنویِ ایمانی است.
ادامه دارد….

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: اخلاقی لینک ثابت

نظر از: عمادی [عضو] 
  • تفاحه الفردوس

زیبا بود

1391/12/01 @ 21:43


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

حدیث موضوعی
اوقات شرعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس