روشهاي حذف و کاهش رفتار نامطلوب کودکان
روش های حذف و کاهش رفتار نامطلوب کودکان
مقدمه
شکي نيست که کودکان از طريق مشاهده و ساير ادراکات حسي خود از همان اوان کودکي دائما اطلاعات دريافت کرده و آنها را درونريزي ميکنند. پس مدتي کوتاه اين اطلاعات دريافتشده جزء وجود آنها ميشود و رفته رفته براساس همين يافتهها شخصيت آنها شکل ميگيرد و در آينده نيز براساس آنچه شکل گرفتهاند، عمل ميکنند. چنانچه قرآن کريم ميفرمايد: «بگو هر کس به طريقه خويش عمل ميکند و پروردگار تو بهتر ميداند که کدام يک به هدايت نزديکتر است»(اسراء: آيه 84)
بنابراين والدين بايد محيط رشد و شکوفايي فرزندان خويش را بهگونهاي مهيا کنند، تا بذر وجودي آنها در بستري مناسب رشد کند و به بار بنشيند. از جمله موارد آمادهسازي محيط، اصلاح رفتار و حرکات و سکنات والدين است. زيرا والدين جزو مهمترين افرادي هستند که در شکلگيري شخصيت کودکان نقش به سزايي دارند. تا جايي که حتي صداي ضربان قلب مادر، هنگام شيرخوردن نوزادش در آرامش او تاثير دارد. بنابراين وقتي حرکات غير ارادي والدين روي فرزندانشان تاثير ميگذارد، طبيعي است که تاثير رفتارهاي ارادي و آگاهانه آنهامانند نحوه صحبت کردن، لباس پوشيدن، راه رفتن، برخورد با ديگران، و حتي رفتارهاي هيجاني مثل خنده، گريه، ترس، افسردگي، شادابي، نشاط و… دوچندان خواهد بود. نتيجه آنکه والديني داراي فرزندان صالح خواهند بود که قبل از هرچيز به فکر اصلاح خويش و محيط زندگي خود بر آمده باشند. چنانچه پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله به ابوذر فرمود: «وقتي انسان صالح و نيکوکار شد خدا به واسطه صالح بودن او، فرزندان و فرزندزادگانش را نيز به اصلاحخواهد آورد.» (1) و اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «اگر خواستي ديگران را اصلاح کني ابتدا خودت را اصلاح کن; اين که بخواهي ديگران را اصلاح کني و خودت فاسد باشي بزرگترين عيب است.» (2)
از آنجايي که کنترل محيطهايي از قبيل محله، مدرسه و… از توان و قدرت ما خارج است و از طرفي نيز نميتوانيم و نبايد کودک را در خانه محبوس کنيم - زيرا همه اين محيطها ميتواند به نوعي در رشد و بالندگي کودک اثر مثبت داشته باشد - اين امکان وجود دارد که فرزند ما در بعضي از اين محيطها، رفتارهاي نامطلوبي هم بياموزد. همچنان که در محيط خانه نيز ممکن ستبرخي از رفتارهاي والدين جنبه بدآموزي براي کودک داشته باشد.
اين مقاله در صدد بررسي روشهايي است که به کاهش يا حذف رفتارهاي نامطلوب کودکان بينجامد.
کابرد روشهاي مثبت و منفي در کاهش رفتار نامطلوب
رفتارهاي نامطلوب را از دو راه ميتوان کاهش داد:
1- جانشين ساختن رفتارهاي مطلوب به جاي رفتارهاي نامطلوب و در نتيجه کاهشدادن غير مستقيم رفتارهاي نامطلوب;
2- کاهشدادن مستقيم رفتارهاي نامطلوب. (3)
روشهاي مثبت کاهش رفتار نامطلوب
1- تقويت رفتارهاي مطلوبي که بهدفعات کم انجام ميگيرد: گاهي اوقات نامطلوب بودن رفتار کودک يا بزرگسال ممکن ستبدين خاطر باشد که آن رفتار را کودک خيلي زياد و بيش از حد انجام ميدهد. مثلا کودکي در خانه يا در کلاس (در بحثهاي گروهي) زياد حرف ميزند و فرصت صحبت کردن را از ديگران ميگيرد. رفتار مطلوب در اينجا اين است که اين کودک کمتر و به نوبتحرف بزند. براساس اين روش ما بايد به کودک بگوييم اگر در مدت دو ساعت فقط پنجبار و هر بار فقط يک دقيقه صحبت کني، جايزه ميگيري يا ميتواني به تماشاي برنامه تلويزيوني مورد علاقهات بپردازي. بدين وسيله اين مقدار حرف زدن او را تقويت ميکنيم نه بيشتر از آنرا. البته ذکر اين نکته ضرورياست که ما در صدد خاموش کردن کودک نيستيم بلکه ميخواهيم ميزان صحبت کردن او را کنترل کنيم که هم به موقع حرف بزند و هم فرصت ديگران را ضايع نکند.
2- تقويت رفتارهاي مطلوب ديگر: در اين روش همه رفتارهاي مطلوب کودک تقويت ميشود به جز رفتاري که نامطلوب تشخيص داده شده است. براي اجراي اين روش موارد زير را به کار ميبريم:
الف - کودک را براي انجام ندادن رفتار نامطلوببراييکمدت زمان معيني تقويت ميکنيم; مثلا به او ميگوييم اگر با برادرت دعوا نکردي يا اگر خواهرت را اذيت نکردي، بعد از ظهر تو را به پارک ميبرم.
ب - تقسيم مدت زمان معيني به فواصل کوچکتر: در اين روش کاهش رفتار نامطلوب به تدريج انجام ميگيرد لذا عمليتر و معقولتر به نظر ميرسد. مثلا يک روز را به تعداد ساعات آن تقسيم ميکنيم سپس از کودک ميخواهيم که اگر در هر يک ساعت رفتار خودش را کنترل کند و آن عمل نامطلوب را انجام ندهد، جايزه خواهد گرفت. در اينجا کودک براي اينکه پاداشهاي بيشتري بگيرد، سعي ميکند تا بيشتر خودش را کنترل کند.
ج - جنبههاي مثبت رفتار کودک را تقويت ميکنيم تا بقيه رفتارش را نيز تصحيح کند. مثلا کودکي که تکليف مدرسهاش را بد خط مينويسد به تکليف او نگاه ميکنيم هرجا يک کلمه يا جملهاي را خوش خط نوشته بود زير آن خط ميکشيم. بدينوسيله او را مورد تشويق قرار ميدهيم. يا اگر کودکي برادر کوچکش را اذيت ميکند ولي گاهي اوقات نيز کمکهايي به او ميکند، ما همين رفتارهاي مثبت را سريعا تشويق ميکنيم و رفتارهاي نامطلوب او را ناديده ميگيريم. (البته در صورتي که رفتارهاي نامطلوب او خطرناک باشد، بايد جلوگيري کنيم.)مانندهمانشيوهکه حضرت عيسي عليه السلام براي تربيتحواريون انجام ميداد; «ايشان روزي در يک مسيري عبور ميکردند با يک لاشه بز که متعفن نيز شده بود برخورد کردند همه حواريون بيني و دهان خود را گرفتند و گفتند عجب بوي بدي ميدهد ولي حضرت عيسي عليه السلام فرمودند به! اين بز چه دندانهاي سفيدي دارد.» (4) بنابراين يکي از شيوههاي تربيتي که بزرگان دين هم از آن استفاده ميکنند و در روانشناسي تربيتي نيز روي آن تاکيد ميشود آن است که جنبههاي مثبت را تقويت کنيم تا کودک خود بر اثر تشويق رفتارهاي مطلوبش در صدد اصلاح رفتارهاي نامطلوب برآيد.
3- تقويت رفتار مغاير با رفتار نامطلوب: در اين روش هر رفتاري که با رفتار نامطلوب، ناهمساز و مغاير است تقويت ميشود. مثلا براي از بين بردن رفتار نامطلوب کودکي که گوشهگير و منزوي است و با همسالان خود بازي نميکند، بايد هرگونه فعاليت گروهي و آميزش با ساير کودکان رادر او تقويت کنيم، تا تمايل بيشتري به شرکت در فعاليتهاي گروهي پيدا کند. طبيعي است وقتي کودک وارد کوچکترين فعاليت گروهي ميشود، ديگر منزوي و گوشهگير نيست. به عبارت ديگر انسان در يک زمان واحد نميتواند دو رفتار متضاد را انجام دهد، يعني هم گوشهگير باشد و هم با بچهها بازي کند. در چنين روشي علاوه بر اينکه رفتار نامطلوب کاهش پيداميکند،رفتارهايمطلوبافزايش مييابد و جايگزين رفتارهاي نامطلوب ميشود.
4- سيري يا اشباع: گاهي اوقات بايد آن قدر يک تقويت کننده را به کار ببريم که اثر خودش رااز دستبدهد. مثلا کسي که گرسنه است و يک حالت ولع براي خوردن غذا دارد، وقتي به اندازه کافي به او غذا داده شود ديگر آن غذا براي او جاذبهاي نخواهد داشت مگر اينکه در نوبتديگريدوبارهگرسنهشود. يک کودک نيزممکناستنسبتبهاسباببازيهاي خودش زياد حساسيت نشان داده و حتي اسباب بازي بچههاي ديگر را هم براي خودش بخواهد و همه را احتکار کند. چون احتکار اسباببازي يک رفتار نامطلوب است و ما ميخواهيم رفتار کودک تعديل شود، ميتوانيم با استفاده از اين روش براي مدتي آنقدر اسباببازي از خودش و ديگران جلوي او بريزيم تا اشباع شود بهگونهاي که وقتي دوباره براي او اسباببازي ميبريم آنها را از خودش دور کند. در واقع با اين کار، کودک از بازي با اسباببازي اشباع شده به طوري که از اين به بعد اسباببازيها را بين خود و هم سالانش تقسيم ميکند و رفتار او عادي ميشود.
روشهاي منفي کاهش رفتار نامطلوب
قبل از بيان روشهاي منفي، ذکر اين نکته ضروري است که چون روشهاي منفي خاصيت انزجاري و آزاردهنده و جنبه تنبيهي دارند، ممکن است عوارض ناخوشايندي را نيز به دنبال داشته باشند. لذا تا آنجايي که امکان بهکارگيري روشهاي مثبت وجود دارد بايد از روشهاي منفي براي کاهش رفتار نامطلوب خودداري نموده و فقط در هنگام ضرورت، آنهم با احتياط کامل از اينروش استفاده کرد.
1- خاموشي: خاموشي به فرآيندي گفته ميشود که در آن وقوع رفتار بدون تقويت ميماند و تکرار بدون تقويتيک رفتار سرانجام منجر به توقف کامل آن رفتار ميشود. (5) براي مثال معلم در کلاس درس سؤالي را طرح ميکند، يکي از بچهها بلند ميشود و با سر و صداي زياد ميگويد: من بلدم، من بلدم. معلم بدون توجه به آن دانشآموز جواب سؤال را از دانشآموز ديگري که دستش را بلند کرده و آرام سرجايش نشسته ميخواهد که توضيح دهد. در اينجا بيتوجهي معلم به دانشآموز شلوغ و پرسيدن سؤال از دانشآموز مؤدب، باعثخاموشي رفتار دانشآموز شلوغ ميشود، در صورتيکه اگر معلم عکسالعمل ديگري نشان داده بود و با صداي بلند به آن دانشآموز شلوغ گفته بود: سر جايتبنشين و حرف نزن، اثر معکوس داشت. همين کار را ميتوان در خانه نيز انجام داد و رفتار نامطلوب کودکان را خاموش کرد.
2- محروم کردن: بسياري اوقات ميتوان با محروم کردن کودک از تقويت کنندههايي که براي او خيلي مهم است، رفتار او را کنترل کرد; مثل ديدن برنامه کارتن يا برنامه کودک يا بازي فوتبال.
مثلا براي حذف رفتار کودکي که عادت به مکيدن انگشتخود دارد، ميتوانيم هنگامي کهاو مشغول تماشاي برنامه کودک تلويزيون است، هر وقت دستش را به طرف دهانش برد، تلويزيون را خاموش و هنگامي که دستش را بيرون آورد، دوباره تلويزيون را روشن کنيم.يا معلم ورزش، دانشآموزي را که در بازيرفتار خلافانجام ميدهد، براي مدتي از بازي محروم کند. اين روش را داوران مسابقات ورزشي درمورد ورزشکاران متخلف انجام ميدهند و با اين کار تا حدود زيادي از تخلفات ديگر بازيکنان و خود اين بازيکن خاطي جلوگيري ميکنند.
3- جبران کردن: در اينروشوقتي فرد مرتکب رفتار نامطلوبي ميشود، او را وادار ميسازند تا آن عمل خلاف را جبران يا اصلاح کند. زيرا هدف اين روش آن است که فرد مسؤوليت عمل خودش را بپذيرد. طبيعي است هنگامي که فرد احساس مسؤوليت نسبتبه عمل خود نمايد، رفتار خودش را بيشتر کنترل خواهد کرد. مثلا کودکي که خانه يا کلاس را با ريختن خرده کاغذ يا چيزهاي ديگر کثيف ميکند، والدين يا معلم بايد او را وادار کنند تا خرده کاغذهايي را که کف اتاق ريخته جمع کند و حتيبعضي اوقات از شخص خاطيخواسته ميشود علاوه بر جبران عمل خلاف خود، به انجام اعمال اضافي نيز بپردازد. مثلا از کودکي که به يکي از همکلاسيهاي خود يا به يکي از اعضاي خانه توهين کرده، خواسته ميشود که از همه همکلاسيهاي خود و اعضاي خانه عذرخواهي کند.
هنگام استفاده از اين روش به نکات زير بايد توجه کرد:
1- به کودک يا دانشآموز بگوييد اين رفتار تو بد بود;
2- او را از انجام کاري که مشغول آن استباز داريد;
3- با توضيحات شفاهي، کار جبراني او را برايش مشخص کنيد.
ابوالقاسم بشيري
پينوشتها:
1- مکارم الاخلاق، ص 546، به نقل از کتاب آيين تربيت ابراهيم اميني، ص 23
2- غررالحکم، ص 278، به نقل از کتاب آيين تربيت ابراهيم اميني، ص 23
3- رفتار درماني دکتر سيف، فصل پانزدهم
4- اصول کافي
5- رفتار درماني دکتر سيف