مهم، قصد توست
مهم قصد توست
اگر لیوانی را برداشتی تا سری را بشکنی
خرده هایش بر چشم خودت فرو میرود
اگر برداشتی تا جرعهای آب بنوشی
تنها خود را سیراب کردهای
اگر برداشتی تا تشنهای را سیراب کنی
هر قطرهاش الماسی در دستانت خواهد شد .
و اگر از زمین برداشتی تا خانهات را سامان دهی
روح حیات را در رگهای زندگیت جریان دادهای…
امام صادق علیه السلام میفرماید :
(( هر زنی در خانه شوهرش برای سامان دادن وضع خانه چیزی را جا به جا کند خداوند
نظر رحمت به او میکند و هر کس مورد رحمت خدا باشد، عذاب نمیشود .))
( وسائل الشیعه ج 15 ص 175)
ایده آل خواهی
ایده آل خواهی
- دخترها و پسرها به دنبال ایده آل نباشند. در امر ازدواج، هیچ کس ایده آل نیست. انسان نمی تواند ایده آل خود را پیدا کند. باید بسازند و زندگی کنند. خداوند ان شاء الله زندگی را شیرین خواهد کرد و به آنها برکت خواهد داد و ان شاء الله مورد رضای الهی قرار خواهند گرفت.
مقام معظم رهبری
-
علی و تشکر از همسر
شکی نیست که فاطمه زهرا علیهماالسلام در خانه امیرالمؤمنین فوقالعاده صبر و شکیبایی داشت، و با فقر مالی و عدم رفاه زندگی مدارا کرد و در برابر فشارهای سیاسی که به امیر مؤمنان وارد میشد، و روح زهرا علیهماالسلام را به شدت آزار میداد تحمل کرد! و در این میادین آن چنان امتحان داد که ملائکه را به تعجب واداشت، و تاریخ اسلام را از این حوادث تلخ شرمنده ساخت!!
فاطمه در حالی که همسر امیرالمؤمنین بود از دشمنش سیلی خورد!! و قباله فدکش پاره گشت!! و خانه امنش که ملائکه و عزرائیل بدون اجازهاش وارد نمیگشتند، مورد یورش وحشیانه قرار گرفت!! و (باب الله) منزل وی به آتش کشیده شد، و جنینی را که پیامبر محسنش نامیده بود در اثر حمله ناجوانمردانه شهید و سقط گردید!
زهرا همه این ناملایمات را در دوران شوهرداری تحمل کرد، و هرگز در مقابل علی علیهالسلام لب به شکایت باز نکرد!! و همه را در (خزانه اسرار) نگه داشت، و روزی در پیشگاه الهی آنها را فاش خواهد کرد…زهرا برای «ولایت علی» دست و پا میزد و تا چهل شب به همراه علی و دو فرزندش به در خانههای مهاجر و انصار میرفت تا از آنان کمک گیرد و حق بر باد رفته ولایت را از غاصبین باز ستاند ولی نشد که نشد! [1] زهرا همان همسر با وفایی است که چون علی را به زور برای بیعت ستمگران به مسجد بردند، پیراهن رسول خدا را بر سر کرد، و دستهای حسنین را به دست گرفت، و خطاب به خلیفه دیکتاتور فرمود: میخواهی علی را به شهادت رسانده مرا بیوه نموده و حسنینم را یتیم بنمایی؟! و آنگاه دست علی را گرفت، و از مهلکه شیاطین نجات داد، [2] و خطاب به قبر رسول خدا گفت: «ای پدر، ای رسول خدا! بعد از تو چه مصیبت هایی را تحمل نمودیم! و ابوبکر و عمر چه فشارها و ستمهایی را در حق ما روا داشتند! سوگند به خدا تا عمر دارم با آنان حرف نمیزنم! [3] و سپس به علی علیهالسلام وصیت کرد که آن دو بر پیکر پاک وی نماز نخوانند!» [4] زهرا با لباس وصله دار در خانه علی علیهالسلام زندگی کرد، و در آن خانه فرش زینت و لباس ندید، و مزه لذائذ مادی را نچشید.
علی علیهالسلام نیز متقابلا در برابر محبتهای زهرا و تحملات و شکیبایی وی قدردانی میکرد، و پیوسته وجود زهرا را یکی از افتخارات خویش میدانست، و در محاجه و مناظرههایش با دشمنان، این موضوع را مورد تأکید قرار میداد!
علی علیهالسلام شخصا برای خود فاطمه زهرا بارها این حقیقت را اظهار داشت، و از صبر و بردباری وی سپاسگزاری فرمود، و تا او زنده بود علی خود را نباخت،و صبر و مقاومتش را از دست نداد… ولی پس از شهادت فاطمه، گویا علی علیهالسلام ناتوان شده بود، و صبر و قرار نداشت، و فراق فاطمه را پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از دردناکترین دردها توصیف میکرد،و از خدا برای خویشتن صبر و حوصله در خواست مینمود و بدین وسیله هم نقش فاطمه را متذکر میشد، و هم سپاس وی را اظهار میداشت!! و هنگامی که همسر با وفایش را در زیر خاکها میگذاشت، خطاب به قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: «السلام علیک یا رسولالله، عنی وعن ابنتک النازلة فی جوارک، والسریعة اللحاق بک، قل یا رسولالله عن صفیتک صبری!! ورق عنها تجلدی… فلقد استرجعت الودیعة، واخذت الرهینة، اما حزنی فسرمد، و اما لیلی فمسهد…)) [5] سلام و درود من بر تو ای رسول خدا! و از دختر عزیزت که پس از رحلتت به سرعت به تو پیوست!
ای رسول خدا! در اثر مفارقت زهرا، توانم به ناتوانی و صبرم به کم صبری تبدیل گشته!! ای نجات دهنده عالم هستی! امانت تو باز پس داده شد و گروت از من گرفته شد! اما بدان که بعد از این دیگر حزن و اندوه من همیشگی است، و شبها از فراق فاطمه خواب به چشمم نخواهد رفت!
این عبارات میرساند که فاطمه تا چه حد در زندگی و روحیه و مقاومت علی علیهالسلام نقش اساسی داشته و امیرالمؤمنین تا چه میزان به او علاقمند بوده، و چه سان محبتهای او را فراموش ننموده است که حتی پس از مرگ و شهادت وی نیز از آن حضرت تشکر مینماید!!
و همچنین در این عبارات اشارهای به قبر گم شده زهرا دیده میشود، زیرا از واژه السلام و نازلة فی جوارک (نازل شده در کنارت) استفاده میگردد که در کنار قبر رسولالله دفن شده است.و هنگام دفن زهرا یک مناجاتی هم با خدا کرد و گفت: «اللهم انی راض عن ابنة نبیک، اللهم آنهاقد اوحشت فانسها…» [6] خدایا! من از دختر پیامبر تو راضی هستم، بار الها! او از قبر میترسد، پس با او انس بگیر و به وی آرامش ده.این فراز نیز میرساند که علی علیهالسلام از فاطمه تشکر کرده است، و رضایت خود را از او به پیشگاه الهی اعلام نموده، و اشعار میدارد که: حتی فاطمه زهرا با آن عظمتش به رضایت علی نیازمند است! تا وی اعلان رضایت نموده، و در وحشت قبر زهرا توصیه نماید!!
چنانکه در صدر این حدیث مذکور از امام باقر علیهالسلام آمده است: هیچ چیز به اندازه رضایت شوهر در سعادت ابدی زن مؤثر نیست. [7] .
پس نتیجه میگیریم که علی علیهالسلام نه تنها در دوران حیات فاطمه از وی تشکر میکرد، بلکه بعد از این دوران نیز او را فراموش نکرد، و بارها از وی به نیکی یاد میفرمود…همانطوری که رسول خدا هم از زحمات و محبتهای (خدیجه کبری) سپاسگزاری میکرد… [8] .
تهیه انار برای حضرت فاطمه علیهالسلام
روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام به خانه آمد، دید که حضرت فاطمه علیهالسلام مریض و تبدار افتاده است، سر خانم را به دامن گرفت و به رخسار او مینگریست و اشک از دیدگان مبارکش جاری بود؛ چون زهرا کمی به حال آمد، امام فرمود: چه میل داری، از من بطلب. عرض کرد: چیزی نمیخواهم، دوباره امام اصرار کرد؛ عرض کرد: چیزی نمیخواهم؛ پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: از شوهرت علی علیهالسلام هرگز خواهش چیزی مکن که مبادا خجالت بکشد؛ فرمود: به حق من، آنچه میخواهی بگو. عرض کرد: حالا که قسم دادی، اگر اناری باشد خوب است؛ امام از منزل بیرون آمد و جویای انار شد، عرض کردند: فصل انار گذشته لکن برای شمعون یهودی از طائف مقداری انار آوردهاند. امام خود را به در خانه شمعون رسانید و در خانهاش را زد، شمعون بیرون آمد و تعجب کرد و عرض کرد: چه باعث شده که در خانهام تشریف آوردید؟ حضرت فرمود: شنیدهام از طائف اناری برایتان آوردهاند چنانچه از آن باقی باشد یکی را به من بفروش که برای بیمار عزیزی میخواهم.
عرض کرد: فدایت شوم! آنچه بود فروختم، حضرت فرمود: در خانه جستجو کن، شاید باقی مانده باشد؛ عرض کرد: اطمینان دارم که نیست؛ زوجهاش پشت در ایستاده بود، عرض کرد: ای شمعون! یک انار ذخیره در خانه است، آنگاه انار را به نزد امام آورد، و حضرت چهار درهم، عوض آن به شمعون دادند.شمعون گفت: قیمتش نیم درهم است، فرمود: چون عیالت انار را ذهیره کرده بقیه از برای او باشد؛ انار را برداشت و به سوی خانه رهسپار شد، در اثنای راه، ناله غریبی شنیده، و به طرف آن صدا رفت تا داخل خرابهای شد، دید کوری مریض و غریب از شدت ضعف مینالد، حضرت در بالین او نشست و سر او را در کنار گرفت و جویای احوالش شد. عرض کرد: ای جوان صالح! از صالح! از اهل مدائن هستم و قرض فراوانی دارم، آمدم به این منطقه تا شاید امیرمؤمنان برای قرضم علاجی نماید که مریض شدم، امام فرمود: چه میل داری؟ عرض کرد: اگر انار باشد مایلم، حضرت فرمود: یک انار در این شهر بود که برای بیماری تحصیل کردهام لکن تو را محروم نمیکنم، پس انار را دو نیم کرد و نصفی را به دهان مریض داد و نصف دیگر را برای فاطمه علیهماالسلام برداشت؛ آنگاه فرمود: چه میل داری؟ عرض کرد: اگر نصف دیگر را حسان نمایی ممنونم.
حضرت سر به زیر انداخت و به نفس خود خطاب کرد: ای علی! این مریض در خرابه غریب و تنهاست، سزاوار رعایت است، شاید خداوند به جهت فاطمه علیهماالسلام وسیله دیگری تهیه نماید. پس نصف دیگر انار را به او داد تا تمام شد؛ مریض امام را دعا کرد و امام رهسپار خانه شد، اما در این فکر که جواب فاطمه علیهماالسلام را چه بگوید.
متحیرانه آمد تا به در خانه رسید، از داخل شدن به خانه حیا میکرد، لذا سر از در خانه پیش برد که ببیند فاطمه علیهماالسلام خواب است یا بیدار، دید فاطمه علیهماالسلام تکیه کرده و عرق نموده ولی طبقی از انار فوق العاده نزدش است و تناول میکند. خوشحال، داخل خانه شد و از واقعه جویا شد؛ فاطمه علیهماالسلام عرض کرد: یا ابنعم! چون تشریف بردید زمانی نکشید که ناگاه در خانه را زدند؛ فضه رفت، دید شخصی است که به در خانه، طبقی انار آورده است، گفت: این طبق انار را امیرالمؤمنین برای فاطمه علیهماالسلام فرستاده است. [9] .
پی نوشت ها:
[1] شرح ابن ابیالحدید ج6 ص13.
[2] کافی ج8 ص237 ح320 واضعة قمیص رسولالله علی رأسها آخذة بیدی ابنیها….
[3] تاریخ طبری ج3 ص 210 الامامه والسیاسة ج1 ص13.
[4] ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه ج6 ص 56-50.
[5] نهجالبلاغه خ193 ص651.
[6] بحارالانوار ج103 ص 256.
[7] لا شفیع للمراة انجح عند ربها من رضا زوجها.
[8] نقل از آفتاب ولایت، ص396-393.
[9] مجالس المتقین شهید ثالث، ص_243 نقل از داستانهایی از زندگانی حضرت علی علیهالسلام، ص 66.
شتاب در تربيت کودک
يکي ديگر از روشهاي تربيت، شتاب در بازسازي و آموزش و تربيت کودک است.
پدران و مادران و ديگر مربّيان تربيتي بايد در تربيت کودک شتاب کنند زيرا زمينههاي يادگيري و بازپروري و تربيت در سنين کودکي بيشتر از ديگر مراحل عمر فراهم است که فرمود:
أَيْ بُنَيَّ، إِنِّي لَمَّا رَأَيْتَنِي قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً، وَرَأَيْتُنِي أَزْدَادُ وَهْناً، بَادَرْتُ بِوَصِيَّتِي إِلَيْکَ، وَأَوْرَدْتُ خِصَالاً مِنْهَا قَبْلَ أَنْ يَعْجَلَ بِي أَجَلِي دُونَ أَنْ أُفْضِيَ إِلَيْکَ بِمَا فِي نَفْسِي، أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِي رَأْيِي کَمَا نُقِصْتُ فِي جِسْمِي، أَوْ يَسْبِقَنِي إِلَيْکَ بَعْضُ غَلَبَاتِ الْهَوَي وَفِتَنِ الدُّنْيَا، فَتَکُونَ کَالصَّعْبِ النَّفُورِ. وَإِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ.
فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُکَ، وَيَشْتَغِلَ لُبُّکَ، لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْيِکَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْيَتَهُ وَتَجْرِبَتَهُ، فَتَکُونَ قَدْ کُفِيتَ مَؤُنَةَ الطَّلَبِ، وَعُوفِيتَ مِنْ عِلَاجِ التَّجْرِبَةِ، فَأَتَاکَ مِنْ ذلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِيهِ، وَاسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَيْنَا مِنْهُ.
(پسرم! هنگامي که ديدم سالياني از من گذشت، و توانايي رو به کاستي رفت،
به نوشتن وصيّت براي تو شتاب کردم،
و ارزشهاي اخلاقي را براي تو بر شمردم، پيش از آن که أجل فرا رسد، و رازهاي درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و در نظرم کاهشي پديد آيد چنان که در جسمم پديد آمد،
و پيش از آن که خواهشها و دگرگونيهاي دنيا به تو هجوم آورند، و پذيرش و اطاعت مشکل گردد،
زيرا قلب نوجوان چونان زمين کاشته نشده، آماده پذيرش هر بذري است که در آن پاشيده شود.
پس در تربيت تو شتاب کردم، پيش از آن که دل تو سخت شود،
و عقل تو به چيز ديگري مشغول گردد،
تا به استقبال کارهايي بروي که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشيدهاند، و تو را از تلاش و يافتن بينياز ساختهاند،
و آن چه از تجربيّات آنها نصيب ما شد، به تو هم رسيده، و برخي از تجربيّاتي که بر ما پنهان مانده بود براي شما روشن گردد.) [1] .
پی نوشت ها:
[1] نامه 31 نهجالبلاغه معجمالمفهرس محمد دشتی، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:
1- کتاب رسائل: کليني (متوفاي 328 ه)
2- کتاب زواجر و مواعظ: حسنبنعبداللهبنسعيد(متوفاي قرن3 ه)
3- عقد الفريدج3ص90 و91 و143 وج3 جديد114: ابن عبد ربه مالکي (متوفاي 328 ه)
4- من لايحضره الفقيه ج4 ص392 و386: شيخ صدوق (متوفاي 381 ه)
5- تحف العقول ص97: 52 و99: 68 و76: ابن شعبه حراني (متوفاي 380 ه).
اص
روش بازداري کودک
امور تربیتی و پرورشی
عنوان :
روش بازداري کودک
براي امام علي عليه السلام چند مشگ عسل به عنوان بيت المال آوردند، و چند روزي گذشت،
وقتي حضرت خواست آن را تقسيم کند، متوجّه شد که عسل يکي از مشکها دست خورده است.
قنبر را فراخواند، و قاطعانه پرسيد:
چه کسي از اين مشک، عسل برداشت؟
قنبر گفت:
يکي از بچّههاي شما.
امام علي عليه السلام در اينجا دو کار مهمّ انجام داد که از نظر روانشناسي تربيتي، بسيار ارزشمند است:
اوّل اينکه آن کودک را نکوهش کرد.
دوّم آنکه تنها به سرزنش و نکوهش اکتفاء نکرد.
بلکه مقداري پول به قنبر داد و فرمود:
برو در بازار يک رطل از بهترين عسل خريداري کن و بياور تا بچّهها بخورند.
چون سير باشند دست به مشک عسل بيتالمال، نميزنند.
يعني براي باز داري کودک، تنها تنبيه وسرکوفت کافي نيست،
بايد زمينههاي مناسب براي باز داري را فراهم کرد،
وقتي در منزل عسل باشد، و کودک از آن بخورد، ديگر به مشگ عسل بيت المال دست نمي زند.
هم اکنون بسياري از پدران فقط بچه هارا سرکوفت ميزنند، واز عملي باز ميدارند،
امّا راه حلِّ مناسبي ارائه نميدهند،
يک روش جايگزين معرّفي نميکنند، که در سرگرداني کودکان بيتأثير نيست. [1] .
پی نوشت ها:
[1] کشف الغمّه ج 1 ص 234 - و - مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 107.
تغذيه دوران اوليه زندگي
در بسياري از برنامه هاي غذايي مسائل به شکلي خيلي کلي ارائه مي شود. کلسيم بيشتر بخوريد، مواظب کلسترول خون خود باشيد، مصرف فيبرها را افزايش دهيد و … .
چنين تعميم هاي وسيع و گسترده اگر اشاره ايي به عادات غذايي روزانه شما نمي کند درواقع به آنچه که شما بايد بر آن تاکيد نماييد و حتي به طور مشخص تر به اين موضوع نيز که سن شما چطور بر نوع غذاهايي که انتخاب مي کنيد تاثير مي گذارد نيز توجه اي نمي کند.
بشر در حال تکامل، پيشرفت و رشد هستند. هر دوره با لذت ها و نياز ها، خاطرات مخصوص به خود همراه است و هر مرحله نيازهاي غذايي مخصوص به خود را دارد.
● تولد تا ۱۰ سالگي
حتي توليد کنندگان و عرضه کننده هاي شير خشک نيز اذعان دارند که شير مادر بهترين غذا براي بچه مي باشد. شير مادر نه تنها تمام نيازهاي غذايي کودک شيرخوار شما را تامين مي نمايد بلکه عوامل و عناصر ايمني و احتمالا رشد کودک شما را نيز مهيا مي نمايد.
شير مادر از بروز حساسيت غذايي و محيطي جلوگيري مي کند. در ۴ تا ۶ ماهگي اکثر بچه ها شروع به چشيدن غذاهايي مي کنند که قرار است درآينده آنها را بخورند. تقريبا در اين دوران بعضي از والدين از بابت چاقي فرزندانشان نگران مي شوند.
اما لازم به ذکر است که نگراني موردي ندارد. اگر شما قبل از دوسالگي دريافت چربي را محدود کنيد بيش از منفعت، ضرر به کودک خود رسانده ايد. زيرا کودک شما با اين سوءتغذيه در زمينه رشد دچار عقب افتادگي خواهد شد.
قبول کنيد که کودک شما به درصد بالاتري از چربي در برنامه غذايي اش نياز دارد تا مغز و بدن بشکل نرمال رشد کرده و پرورش يابد.
اگر قصد داريد با مواد لبني کودک خود را بين سنين ۱ تا ۲ سالگي تغذيه نماييد بهتر است از شير کامل و پرچرب استفاده کنيد. متخصصين مخالف دادن شير گاو به کودکان زير يکسال مي باشند زيرا عموما حساسيت زا مي باشد .
در ضمن بين پيشرفت بيماري ديابت و شير در نوزاداني که بطور ژنتيکي مبتلا به ديابت هستند (آمادگي و زمينه ديابت را بطور ژنتيکي دارا هستند) ارتباطي ديده شده ، پس اگر ترجيح مي دهيد به کودک خود شير ندهيد پس از آوکادو، کره، بادام زميني و ديگر دانه هاي روغني که حاوي ميزان بالايي چربي هستند استفاده کنيد.
پس از دو سالگي سرعت رشد در کودکان کاهش مي يابد و بذر بيماري قلبي در آنها افشانده شده و ذخاير چربي شرياني در کودکان در سن ۳ سالگي يافت مي شود. اين سن زمان رسيدگي و دقت در ميزان و نوع دريافت چربي در کودکان مي باشد .
بعضي از پزشکان بر اين اعتقاد هستند که به کوکان ۲ ساله و بالاتر اجازه ندهيد که بيش از ۳۰ درصد از کالري مورد نيازشان را از چربي ها بدست آورند و حتي بعضي به ميزان ۲۵ درصد اصرار دارند. زمان غذا خوردن بايد طولاني و همراه با تنوع و لذت باشد .
رعايت بهداشت را هنگام تغذيه کودکان بايد جدي گرفت. مجبور کردن بچه به غذاخوردن هيچ فايده اي نخواهد داشت. وعده هاي کوچک غذايي را براي کودکان در نظر بگيريد و در عين حال سعي کنيد غذاي جديد در برنامه غذايي اشان قرار دهيد و خودتان هم با اشتها آن غذاها را همراه آنها ميل کنيد تا اشتها و ميل به خوردن را در آنان تحريک نماييد.
به طور کلي کودکاني که با غذاهاي کامل و باکيفيت و ارزش غذايي بالا تغذيه مي شوند کمتر احتياج به مکمل هاي غذايي پيدا مي کنند. اما در کودکان زير سه سال کمبود آهن و کم خوني مشاهده مي شود.
در نتيجه خانواده هاي گياهخوار و غير گياهخوار بايد توجه خاص به اين مقوله داشته باشند. غذاهاي گياهخواري به طور خاص حاوي ميزان بالايي آهن مي باشند و شامل لوبياها، تخم مرغ ،نخود، ميوه هاي خشک شده ، نان، ماکاروني غني شده، غلات و گياهان برگ سبز مي باشند.
آهن به دو شکل يافت مي شود يکي در گوشت و يکي هم در غذاهاي گياهي. در طي اين دوران که سن رشد استخوان ها مي باشد کلسيم يک ماده غذايي حياتي و ضروري محسوب مي شود. ميزان کلسيمي که بايد در اين دوران مصرف شود روزانه بين ۸۰۰ الي ۱۲۰۰ ميلي گرم مي باشد.
بعضي منابع سرشار از کلسيم شامل لبنيات کم چربي( شير بدون سرشير) آب سيب و آب پرتقال تقويت شده و شيربرنج و غلات و شير سوياي تقويت شده مي باشد.
اگر در مناطقي زندگي مي کنيد که زمستان هاي طولاني دارد ، مصرف ويتامين D يکي ديگر از ضروريات غذايي شما محسوب مي شود. زيرا ويتامين D با تابش آفتاب ساخته مي شود. پس بايد به شکل تکميلي استفاده شود.
ويتامين A نيز در ايجاد ديوار محافظتي بدن در برابر بيماري ها و عفونت ها و تقويت قدرت بينايي نقش بسزايي ايفا مي نمايد و در دانه هاي سبز و زرد و نارنجي ، سيب زميني ، گرمک، اسفناج، گوجه فرنگي و هويج يافت مي شود .
نگاهي به شايع ترين مشكلات رفتاري كودكان : مدرسه گريزي، كمرويي، زودرنجي و دروغگويي
مادر مهديس از دروغ گفتن هاي زياد دخترش كلافه شده و دردور هم نشيني هاي دوستانه اي كه با ديگر مادران دارد از اين مساله به عنوان مشكل رفتاري كودكش ياد مي كند.
از طرف ديگر مادر امير از زودرنجي فرزندش شكايت دارد. مادر فرزاد هم….
خلاصه از اين درددلها زياد است.
كودكان دنياي پر رمز و رازي دارند و به همين خاطر است كه محققان علوم رفتاري بيكار ننشسته*اند
آنها به دنبال ريشه هاي رفتارهاي نابهنجار كودكان و راههاي برخورد درست با آن مي گردند. مشكلات رفتاري كودكان در سنين مدرسه كه گاهي نتيجه اجتناب ناپذير فقر، جهل، نابساماني*هاي خانوادگي و كاستي هاي فرهنگي است، بي ترديد مانع رشد و بالندگي آنان است و به همين دليل پيشگيري و درمان اين مشكلات بي اندازه اهميت دارد. اين مقاله به برخي مشكلات رفتاري شايع كودكان و راههاي مقابله با آن توجه دارد:
فرار از مدرسه
طبق تعريف فرار از مدرسه يعني كودك به قصد مدرسه رفتن از منزل خارج مي شود ولي به جاهاي ديگري غير از مدرسه مي رود و يا پس از ورود و گاهي پس از ماندن مختصري در مدرسه بدون هماهنگي با معلمان از آنجا بيرون مي رود.
بسياري از كودكان فراري از مدرسه احتمالا متعلق به خانواده هاي از هم گسيخته و يا داراي والدين و خواهر و برادران بزهكار هستند. عده اي هم بر اثر تغيير مكرر مدرسه و يا رد شدن از مدرسه بيزار مي شوند. اين مشكل اخير كه در پسران بيش از دختران مشاهده مي شود گاهي نشانه اي است از وجود اشكال در برنامه هاي مدرسه و گاهي علامت ناسازگاري كودك است. لذا درمان آن مستلزم اقدام در هر دو زمينه مذكور است.
هراس از مدرسه
هراس از مدرسه با گريز از آن تفاوت دارد. مدرسه گريزان معمولا به تناوب از مدرسه غايب مي*شوند و پدر و مادرشان از موضوع اطلاعي ندارند در حالي كه در هراس از مدرسه كودك معمولا به طور پيوسته و طي دوره هاي طولاني به مدرسه نمي رود و والدين از نرفتن به مدرسه و ماندن او در خانه آگاهي دارند.
مدرسه گريزان بر عكس كودكاني كه از مدرسه هراس دارند معمولاً شاگرداني تنبل اند كه به ساير اختلال هاي رفتاري مثل دروغگويي هم دچارند. مطالعات انجام شده نشان مي دهد كه هراس از مدرسه در كمتر از يك درصد كودكان مشاهده مي شود.
رايج ترين تصوري كه درباره هراس از مدرسه وجود دارد اين است كه مادر و كودك به گونه*اي شديد به يكديگر وابسته اند.
وابستگي شديد كودك اين ترس را در او به وجود مي آورد كه امكان دارد براي خود يا مادرش اتفاقي روي دهد و لذا ماندن كودك در خانه نيازها و اضطراب هاي هر دو را برطرف مي كند. سعي در كاهش اضطراب جدا شدن از مادر يا اضطراب محيط واقعي مدرسه در راس فعاليت هاي درماني در اين اختلال است.
كمرويي و انزواطلبي
كمرويي و انزواطلبي از جدي ترين مشكلات كودكان است. انزوا و دوري از دوستان و همسالان در اوايل زندگي كودك را در معرض خطر ناسازگاري هاي بعدي قرار مي دهد كودكان انزوا طلب هر چند براي والدين و معلمين خود هيچ گونه ناراحتي ايجاد نمي كنند. ولي به سبب رنج ناشي از احساس نا امني پيوسته به دنياي درون خويش پناه مي برند و به مرور از اجتماعي شدن فاصله مي گيرند. چه بسا بعضي از آنان به بيماريهاي رواني هم دچار شوند.
كودك منزوي نياز دارد كه احساس كند عضو با ارزش يك گروه است او اگر در فعاليت هاي زندگي ارضا شود نيازي به عقب نشيني به ميدان روياهاي خويش نخواهد داشت.
از اين رو براي درمان اين مشكل معلمان و والدين كودك بايد توجه داشته باشند كه كودك كمرو و منزوي داراي توانايي ها و شايستگي هاي ويژه اي است كه با راهنمايي و تشويق مي*توان آنها را ظاهر كرد و اين تاثير بسزايي در اجتماعي شده كودك و پيوستن به جمع دوستان دارد.
زودرنجي و حساسيت فوق العاده
حساسيت مبرم كودك به تاييد اجتماعي از سوي افراد مختلف بويژه والدين ، همسلان و معلمان زودرنجي را در او پديد مي آورد. زودرنجي از مشكلات رفتاري رايج بين كودكان دبستاني است.
روان شناسان نقطه اوج حساسيت پسران را سن 11 سالگي و دختران را تا دوره بلوغ مي دانند.
زودرنجي كودك تا حدودي مربوط به تمايل زياد كودك به پذيرش اجتماعي است.
گرايشي كه او را شديدا در معرض نگرش هاي بزرگسالان و اعضاي گروه همسن خود قرار مي*دهد . علاوه بر اين زودرنجي و حساسيت شديد شيوه اي مؤثر براي جلب موافقت و تسليم والدين است . كودك بزودي كشف مي كند كه براي رسيدن به هدف خويش دعوا و مرافعه و منفي گرايي سلاحهاي نامناسبي هستند و كمتر نتايج مطلوبي به بار مي آروند در حالي كه زودرنجي و ابراز غم و گوشه گيري بعد از مشاهده يك پديده نامطلوب موجب مي شود والدين از اين كه كودك خويش را آزده اند احساس ناراحتي كنند و در نتيجه كوشش كنند كارها را بر وفق مراد او انجام دهند. توجه به اين نكته مهم پادزهر زودرنجي كودك است و بعد از مدتي باعث مي شود كودكي كه شرطي شده است از رفتارهاي نابهنجار دست بردارد.
دروغگويي
تا 3، 4 سالگي دروغ به مفهومي كه براي بزرگسالان مطرح است در كودكان وجود ندارد. اما از 4 سالگي به بعد تدريجاً بر اثر دخالت عوامل محيطي و تربيت نادرست دروغ و دروغگويي به معناي واقعي در كودك شكل مي گيرد و گاه آنقدر شديد مي شود كه به صورت بيماري در مي آيد. اين قبيل كودكان به علت جلب تحسين و تمجيد ديگران و فرار از تنبيه يا نارضايتي والدين مخصوصاً نسبت به كارهاي مدرسه به دروغ متوسل مي شوند.
همچنين احساس ناامني در منزل و فقدان محبت والدين سختگيري هاي زياد و مشكلات خانوادگي نيز از عواملي هستند كه به دروغگويي كودكان كمك مي كنند. به طور كلي بيشتر دروغها به دليل ترس از مجازات و نيز مورد مخالفت و استهزاي ديگران واقع شدن گفته مي شود.
درمان دروغگويي در رفتار درست با كودكان نهفته است . اگر والدين با فرزندان خود دوست باشند، اگر خانواده كانون عطوفت و مهرباني باشد و همواره راستي و صداقت محور توجه قرار گيرد اگر با تخلف كودكان منطقي برخورد شود و بالاخره اگر والدين خود الگوي دروغ پردازي كودكان نباشند مشكلي در اين زمينه وجود نخواهد داشت.
روشهاي حذف و کاهش رفتار نامطلوب کودکان
روش های حذف و کاهش رفتار نامطلوب کودکان
مقدمه
شکي نيست که کودکان از طريق مشاهده و ساير ادراکات حسي خود از همان اوان کودکي دائما اطلاعات دريافت کرده و آنها را درونريزي ميکنند. پس مدتي کوتاه اين اطلاعات دريافتشده جزء وجود آنها ميشود و رفته رفته براساس همين يافتهها شخصيت آنها شکل ميگيرد و در آينده نيز براساس آنچه شکل گرفتهاند، عمل ميکنند. چنانچه قرآن کريم ميفرمايد: «بگو هر کس به طريقه خويش عمل ميکند و پروردگار تو بهتر ميداند که کدام يک به هدايت نزديکتر است»(اسراء: آيه 84)
بنابراين والدين بايد محيط رشد و شکوفايي فرزندان خويش را بهگونهاي مهيا کنند، تا بذر وجودي آنها در بستري مناسب رشد کند و به بار بنشيند. از جمله موارد آمادهسازي محيط، اصلاح رفتار و حرکات و سکنات والدين است. زيرا والدين جزو مهمترين افرادي هستند که در شکلگيري شخصيت کودکان نقش به سزايي دارند. تا جايي که حتي صداي ضربان قلب مادر، هنگام شيرخوردن نوزادش در آرامش او تاثير دارد. بنابراين وقتي حرکات غير ارادي والدين روي فرزندانشان تاثير ميگذارد، طبيعي است که تاثير رفتارهاي ارادي و آگاهانه آنهامانند نحوه صحبت کردن، لباس پوشيدن، راه رفتن، برخورد با ديگران، و حتي رفتارهاي هيجاني مثل خنده، گريه، ترس، افسردگي، شادابي، نشاط و… دوچندان خواهد بود. نتيجه آنکه والديني داراي فرزندان صالح خواهند بود که قبل از هرچيز به فکر اصلاح خويش و محيط زندگي خود بر آمده باشند. چنانچه پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله به ابوذر فرمود: «وقتي انسان صالح و نيکوکار شد خدا به واسطه صالح بودن او، فرزندان و فرزندزادگانش را نيز به اصلاحخواهد آورد.» (1) و اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «اگر خواستي ديگران را اصلاح کني ابتدا خودت را اصلاح کن; اين که بخواهي ديگران را اصلاح کني و خودت فاسد باشي بزرگترين عيب است.» (2)
از آنجايي که کنترل محيطهايي از قبيل محله، مدرسه و… از توان و قدرت ما خارج است و از طرفي نيز نميتوانيم و نبايد کودک را در خانه محبوس کنيم - زيرا همه اين محيطها ميتواند به نوعي در رشد و بالندگي کودک اثر مثبت داشته باشد - اين امکان وجود دارد که فرزند ما در بعضي از اين محيطها، رفتارهاي نامطلوبي هم بياموزد. همچنان که در محيط خانه نيز ممکن ستبرخي از رفتارهاي والدين جنبه بدآموزي براي کودک داشته باشد.
اين مقاله در صدد بررسي روشهايي است که به کاهش يا حذف رفتارهاي نامطلوب کودکان بينجامد.
کابرد روشهاي مثبت و منفي در کاهش رفتار نامطلوب
رفتارهاي نامطلوب را از دو راه ميتوان کاهش داد:
1- جانشين ساختن رفتارهاي مطلوب به جاي رفتارهاي نامطلوب و در نتيجه کاهشدادن غير مستقيم رفتارهاي نامطلوب;
2- کاهشدادن مستقيم رفتارهاي نامطلوب. (3)
روشهاي مثبت کاهش رفتار نامطلوب
1- تقويت رفتارهاي مطلوبي که بهدفعات کم انجام ميگيرد: گاهي اوقات نامطلوب بودن رفتار کودک يا بزرگسال ممکن ستبدين خاطر باشد که آن رفتار را کودک خيلي زياد و بيش از حد انجام ميدهد. مثلا کودکي در خانه يا در کلاس (در بحثهاي گروهي) زياد حرف ميزند و فرصت صحبت کردن را از ديگران ميگيرد. رفتار مطلوب در اينجا اين است که اين کودک کمتر و به نوبتحرف بزند. براساس اين روش ما بايد به کودک بگوييم اگر در مدت دو ساعت فقط پنجبار و هر بار فقط يک دقيقه صحبت کني، جايزه ميگيري يا ميتواني به تماشاي برنامه تلويزيوني مورد علاقهات بپردازي. بدين وسيله اين مقدار حرف زدن او را تقويت ميکنيم نه بيشتر از آنرا. البته ذکر اين نکته ضرورياست که ما در صدد خاموش کردن کودک نيستيم بلکه ميخواهيم ميزان صحبت کردن او را کنترل کنيم که هم به موقع حرف بزند و هم فرصت ديگران را ضايع نکند.
2- تقويت رفتارهاي مطلوب ديگر: در اين روش همه رفتارهاي مطلوب کودک تقويت ميشود به جز رفتاري که نامطلوب تشخيص داده شده است. براي اجراي اين روش موارد زير را به کار ميبريم:
الف - کودک را براي انجام ندادن رفتار نامطلوببراييکمدت زمان معيني تقويت ميکنيم; مثلا به او ميگوييم اگر با برادرت دعوا نکردي يا اگر خواهرت را اذيت نکردي، بعد از ظهر تو را به پارک ميبرم.
ب - تقسيم مدت زمان معيني به فواصل کوچکتر: در اين روش کاهش رفتار نامطلوب به تدريج انجام ميگيرد لذا عمليتر و معقولتر به نظر ميرسد. مثلا يک روز را به تعداد ساعات آن تقسيم ميکنيم سپس از کودک ميخواهيم که اگر در هر يک ساعت رفتار خودش را کنترل کند و آن عمل نامطلوب را انجام ندهد، جايزه خواهد گرفت. در اينجا کودک براي اينکه پاداشهاي بيشتري بگيرد، سعي ميکند تا بيشتر خودش را کنترل کند.
ج - جنبههاي مثبت رفتار کودک را تقويت ميکنيم تا بقيه رفتارش را نيز تصحيح کند. مثلا کودکي که تکليف مدرسهاش را بد خط مينويسد به تکليف او نگاه ميکنيم هرجا يک کلمه يا جملهاي را خوش خط نوشته بود زير آن خط ميکشيم. بدينوسيله او را مورد تشويق قرار ميدهيم. يا اگر کودکي برادر کوچکش را اذيت ميکند ولي گاهي اوقات نيز کمکهايي به او ميکند، ما همين رفتارهاي مثبت را سريعا تشويق ميکنيم و رفتارهاي نامطلوب او را ناديده ميگيريم. (البته در صورتي که رفتارهاي نامطلوب او خطرناک باشد، بايد جلوگيري کنيم.)مانندهمانشيوهکه حضرت عيسي عليه السلام براي تربيتحواريون انجام ميداد; «ايشان روزي در يک مسيري عبور ميکردند با يک لاشه بز که متعفن نيز شده بود برخورد کردند همه حواريون بيني و دهان خود را گرفتند و گفتند عجب بوي بدي ميدهد ولي حضرت عيسي عليه السلام فرمودند به! اين بز چه دندانهاي سفيدي دارد.» (4) بنابراين يکي از شيوههاي تربيتي که بزرگان دين هم از آن استفاده ميکنند و در روانشناسي تربيتي نيز روي آن تاکيد ميشود آن است که جنبههاي مثبت را تقويت کنيم تا کودک خود بر اثر تشويق رفتارهاي مطلوبش در صدد اصلاح رفتارهاي نامطلوب برآيد.
3- تقويت رفتار مغاير با رفتار نامطلوب: در اين روش هر رفتاري که با رفتار نامطلوب، ناهمساز و مغاير است تقويت ميشود. مثلا براي از بين بردن رفتار نامطلوب کودکي که گوشهگير و منزوي است و با همسالان خود بازي نميکند، بايد هرگونه فعاليت گروهي و آميزش با ساير کودکان رادر او تقويت کنيم، تا تمايل بيشتري به شرکت در فعاليتهاي گروهي پيدا کند. طبيعي است وقتي کودک وارد کوچکترين فعاليت گروهي ميشود، ديگر منزوي و گوشهگير نيست. به عبارت ديگر انسان در يک زمان واحد نميتواند دو رفتار متضاد را انجام دهد، يعني هم گوشهگير باشد و هم با بچهها بازي کند. در چنين روشي علاوه بر اينکه رفتار نامطلوب کاهش پيداميکند،رفتارهايمطلوبافزايش مييابد و جايگزين رفتارهاي نامطلوب ميشود.
4- سيري يا اشباع: گاهي اوقات بايد آن قدر يک تقويت کننده را به کار ببريم که اثر خودش رااز دستبدهد. مثلا کسي که گرسنه است و يک حالت ولع براي خوردن غذا دارد، وقتي به اندازه کافي به او غذا داده شود ديگر آن غذا براي او جاذبهاي نخواهد داشت مگر اينکه در نوبتديگريدوبارهگرسنهشود. يک کودک نيزممکناستنسبتبهاسباببازيهاي خودش زياد حساسيت نشان داده و حتي اسباب بازي بچههاي ديگر را هم براي خودش بخواهد و همه را احتکار کند. چون احتکار اسباببازي يک رفتار نامطلوب است و ما ميخواهيم رفتار کودک تعديل شود، ميتوانيم با استفاده از اين روش براي مدتي آنقدر اسباببازي از خودش و ديگران جلوي او بريزيم تا اشباع شود بهگونهاي که وقتي دوباره براي او اسباببازي ميبريم آنها را از خودش دور کند. در واقع با اين کار، کودک از بازي با اسباببازي اشباع شده به طوري که از اين به بعد اسباببازيها را بين خود و هم سالانش تقسيم ميکند و رفتار او عادي ميشود.
روشهاي منفي کاهش رفتار نامطلوب
قبل از بيان روشهاي منفي، ذکر اين نکته ضروري است که چون روشهاي منفي خاصيت انزجاري و آزاردهنده و جنبه تنبيهي دارند، ممکن است عوارض ناخوشايندي را نيز به دنبال داشته باشند. لذا تا آنجايي که امکان بهکارگيري روشهاي مثبت وجود دارد بايد از روشهاي منفي براي کاهش رفتار نامطلوب خودداري نموده و فقط در هنگام ضرورت، آنهم با احتياط کامل از اينروش استفاده کرد.
1- خاموشي: خاموشي به فرآيندي گفته ميشود که در آن وقوع رفتار بدون تقويت ميماند و تکرار بدون تقويتيک رفتار سرانجام منجر به توقف کامل آن رفتار ميشود. (5) براي مثال معلم در کلاس درس سؤالي را طرح ميکند، يکي از بچهها بلند ميشود و با سر و صداي زياد ميگويد: من بلدم، من بلدم. معلم بدون توجه به آن دانشآموز جواب سؤال را از دانشآموز ديگري که دستش را بلند کرده و آرام سرجايش نشسته ميخواهد که توضيح دهد. در اينجا بيتوجهي معلم به دانشآموز شلوغ و پرسيدن سؤال از دانشآموز مؤدب، باعثخاموشي رفتار دانشآموز شلوغ ميشود، در صورتيکه اگر معلم عکسالعمل ديگري نشان داده بود و با صداي بلند به آن دانشآموز شلوغ گفته بود: سر جايتبنشين و حرف نزن، اثر معکوس داشت. همين کار را ميتوان در خانه نيز انجام داد و رفتار نامطلوب کودکان را خاموش کرد.
2- محروم کردن: بسياري اوقات ميتوان با محروم کردن کودک از تقويت کنندههايي که براي او خيلي مهم است، رفتار او را کنترل کرد; مثل ديدن برنامه کارتن يا برنامه کودک يا بازي فوتبال.
مثلا براي حذف رفتار کودکي که عادت به مکيدن انگشتخود دارد، ميتوانيم هنگامي کهاو مشغول تماشاي برنامه کودک تلويزيون است، هر وقت دستش را به طرف دهانش برد، تلويزيون را خاموش و هنگامي که دستش را بيرون آورد، دوباره تلويزيون را روشن کنيم.يا معلم ورزش، دانشآموزي را که در بازيرفتار خلافانجام ميدهد، براي مدتي از بازي محروم کند. اين روش را داوران مسابقات ورزشي درمورد ورزشکاران متخلف انجام ميدهند و با اين کار تا حدود زيادي از تخلفات ديگر بازيکنان و خود اين بازيکن خاطي جلوگيري ميکنند.
3- جبران کردن: در اينروشوقتي فرد مرتکب رفتار نامطلوبي ميشود، او را وادار ميسازند تا آن عمل خلاف را جبران يا اصلاح کند. زيرا هدف اين روش آن است که فرد مسؤوليت عمل خودش را بپذيرد. طبيعي است هنگامي که فرد احساس مسؤوليت نسبتبه عمل خود نمايد، رفتار خودش را بيشتر کنترل خواهد کرد. مثلا کودکي که خانه يا کلاس را با ريختن خرده کاغذ يا چيزهاي ديگر کثيف ميکند، والدين يا معلم بايد او را وادار کنند تا خرده کاغذهايي را که کف اتاق ريخته جمع کند و حتيبعضي اوقات از شخص خاطيخواسته ميشود علاوه بر جبران عمل خلاف خود، به انجام اعمال اضافي نيز بپردازد. مثلا از کودکي که به يکي از همکلاسيهاي خود يا به يکي از اعضاي خانه توهين کرده، خواسته ميشود که از همه همکلاسيهاي خود و اعضاي خانه عذرخواهي کند.
هنگام استفاده از اين روش به نکات زير بايد توجه کرد:
1- به کودک يا دانشآموز بگوييد اين رفتار تو بد بود;
2- او را از انجام کاري که مشغول آن استباز داريد;
3- با توضيحات شفاهي، کار جبراني او را برايش مشخص کنيد.
ابوالقاسم بشيري
پينوشتها:
1- مکارم الاخلاق، ص 546، به نقل از کتاب آيين تربيت ابراهيم اميني، ص 23
2- غررالحکم، ص 278، به نقل از کتاب آيين تربيت ابراهيم اميني، ص 23
3- رفتار درماني دکتر سيف، فصل پانزدهم
4- اصول کافي
5- رفتار درماني دکتر سيف
دو اشتباه بزرگ در روابط زن و مرد
دو اشتباه بزرگ در روابط زن و مرد
زنان اگر به طبيعت مردان توجه نکنند، ممکن است به آساني ندانسته و ناخواسته به همسرانشان توهين کنند.
رويهمرفته وقتي زني بدون درخواست مرد بخواهد به او کمک کند، نمي داند اقدامش چه تاثير سويي بر روحيه مرد مي گذارد. گرچه زن حسن نيت دارد، پيشنهادش را توهين قلمداد مي کنند و اسباب رنجش مي شود. در اين زمان ممکن است واکنش مرد شديد باشد ، به ويژه اگر احساس کند که از او چونان کودکي کم سال انتقاد شده است. براي بسياري از مردها مهم است که ثابت کنند مي توانند به هدفشان برسند، حتي اگر اين هدف رانندگي به سمت يک رستوران يا مهماني باشد.اتفاقاً مردها نسبت به امور جزيي حساسيت بيشتري نشان مي دهند و توجيه آنها اين است: ” اگر زنم نتواند در کار بي اهميتي مانند پيدا کردن نشاني رستوران به من اطمينان کند، چگونه ممکن است در کارهاي مهمتر روي من حساب کند؟ “
مردها در کارهايي مانند انجام کارهاي مکانيکي، رسيدن به نشاني مورد نظر، يا حل مسايل خود را متخصص مي دانند. در اين زمان تنها خواسته مرد اين است که همسرش سکوت اختيار کند و به جاي انتقاد يا راهنمايي تلاش او را بپذيرد.
آموختن گوش دادن
به همين شکل اگر مردي نداند که زن چه تفاوتهايي با او دارد، وقتي قصد کمک به او را دارد بر دشواري شرايط مي افزايد. مردها بايد به خاطر داشته باشند که زنها هنگام صحبت درباره مسايل موجود قصد نزديک شدن دارند و لزوماً مترصد يافتن راه حل نيستند.
بنابراين چه بسيار اتفاق مي افتد که زني صرفاً مي خواهد احساسش را درباره روزي که پشت سر گذاشته بيان کند و شوهرش به گمان اينکه او قصد کمک دارد سخنش را قطع مي کند تا راه حلهايي براي مشکلات او ارائه دهد و چون زن ناراحت مي شود در حيرت مي ماند که او را چه مي شود.
اکنون اگر موافقيد دو اشتباه بزرگ و در عين حال متداول در روابط زناشويي را جمع بندي کنيم:
1- وقتي مرد در لباس آقاي همه چيزدان ظاهر مي شود، سعي دارد با ارائه راه حل احساس زن را تغيير دهد.
2- زن نيز با تبديل شدن به کميته اصلاح خانواده و با انتقاد کردن و توجيه هاي ناخواسته سعي بر تغيير رفتار مرد دارد.
دفاع از آقاي همه چيزدان و کميته اصلاح خانواده
با اشاره به اين دو اشتباه عمده منظورم اين نيست که آقاي همه چيزدان صد در صد خطاکار است و يا کميته اصلاح خانواده به کلي بي اعتبار و بي فايده است. معتقدم که اينها از ويژگيهاي بسيار مثبت زنان و مردان هستند و اشکال تنها بر زمان و روش کار است.
زن در صورتي از توصيه هاي مرد احساس رضايت مي کند که آن را در زمان ناراحتي اش نشنود. مردها بايد در نظر داشته باشند که وقتي زنها ناراحت به نظر مي رسند و درباره مسايل و مشکلاتشان حرف مي زنند، زمان مناسبي براي راهنمايي کردن آنها نيست. زن در اين شرايط بيش از هر چيز مي خواهد شوهرش به سخنان او گوش بدهد. اينگونه به تدريج حال زن بهتر مي شود . زن در شرايط ناراحتي نيازي به توصيه و راهنمايي ندارد.
از سوي ديگر مرد هم از کميته اصلاح مشکلات خانوادگي لذت مي برد به شرط آنکه خود متقاضي آن شود. زنها بايد به خاطر داشته باشند که انتقاد از مردها و يا دادن توصيه هاي ناخواسته به آنها، آنان را در شرايط احساسي بدي قرار مي دهد. مرد احساس مي کند که موجودي دوست نداشتني است و تحت کنترل قرار گرفته است. اگر قرار باشد مرد از اشتباهاتش پند بگيرد، به پذيرش زن بيش از توصيه هاي او احتياج دارد. وقتي مرد احساس کند که زن نمي خواهد او را اصلاح کند به احتمال زياد متقاضي توصيه و راهنمايي او خواهد بود.با درک اين تفاوتها بهتر مي توانيم به حساسيتهاي همسرمان احترام بگذاريم و حمايتگر باشيم. افزوده بر اين به اين نتيجه مي رسيم که وقتي همسرمان در برابر ما مقاومت مي کند، احتمالاً دليلش اين است که در انتخاب زمان و روش خود اشتباه کرده ايم.
وقتي زن در برابر راه حلهاي مرد مقاومت مي کند
وقتي زن در برابر راه حلهاي زن مقاومت مي کند، مرد احساس مي کند که صلاحيت او مورد ترديد قرار گرفته است. در نتيجه احساس مي کند که مورد اعتماد نيست و کسي از او قدرداني نمي کند. در اين شرايط تمايل گوش دادن او به مقدار زياد تخفيف پيدا مي کند.
وقتي مردي با پيشنهادهاي همسرش مخالفت مي کند، زن احساس مي کند که شوهرش نسبت به او بي توجه شده و بهاي لازم را به او نمي دهد. احساس مي کند که به نيازهايش اعتنا نمي شود. در نتيجه احساس مي کند که مورد حمايت نيست و ديگر به شوهرش اعتماد نمي کند.
در اين مواقع اگر زن توجه داشته باشد، مي تواند به درستي مقاومت شوهرش را درک کند. ممکن است به اين نتيجه برسد که او توصيه يا انتقادي ناخواسته کرده، به جاي توجه به نيازهاي او اطلاعات ارائه مي دهد و درخواست مي کند.
مردان به غار خود فرو مي روند و زنان حرف مي زنند
يکي از تفاوتهاي عمده زن و مرد طرز کنار آمدن آنان با استرس است. مردان بيش از پيش در خود فرو مي روند و زنان به طور فزاينده اي درگيري احساسي پيدا مي کنند. در اين مواقع زن و مرد براي رسيدن به احساس بهتر نيازي پيدا مي کند و حال آنکه زن در صورتي حالش بهتر مي شود که درباره مساله موجود حرف بزند. درک نکردن اين تفاوتها اصطحکاکي غيرضروري در روابط زناشويي ايجاد مي کند.
کنار آمدن با استرس
وقتي يک مرد ناراحت مي شود هرگز درباره موضوعي که او را ناراحت کرده حرف نمي زند. و هرگز ناراحتي خود را با يک مرد ديگر در ميان نمي گذارد مگر اينکه کمک دوست او براي حل مساله ضروري باشد. به جاي آن سکوت اختيار مي کند و به غار خود پناه مي برد تا به مساله خود بينديشد و آنقدر تلاش مي کند تا راه حلي بيابد. وقتي اين راه حل را يافت احساس بهتري پيدا مي کند و از غار خود بيرون مي آيد.
اگر راه حلي نيابد، اقدامي صورت مي دهد که مسايلش را فراموش کند. مثلاً اخبار روزنامه ها را مي خواند و يا ورزش مي کند. مرد با آزاد کردن ذهن خود از مسايل روز به تدريج احساس ارامش مي کند. اگر استرس او با راستي شديد باشد به اقداماتي از قبيل شرکت در مسابقه رانندگي، شرکت در يک مسابقه ورزشي يا کوهنوردي روي مي آورد.
وقتي يک زن ناراحت مي شود يا تحت تاثير کارهاي روزانه زير فشار قرار مي گيرد. براي رسيدن به احساس بهتر مترصد يافتن کسي مي شود که به او اعتماد کند و بعد به تفصيل درباره فعاليتهاي آن روزش با او حرف مي زند. وقتي زنها مسايل خود را با ديگران در ميان مي گذارند ناگهان احساس بهتري پيدا مي کنند. اين روش يک زن براي کنار آمدن با استرس است.
در ميان زنان ، در ميان گذاشتن مسايل با ديگران نشانه عشق و مهر و محبت و اعتماد و اطمينان است و هرگز اقدامي تحميلي به حساب نمي آيد. زنان از داشتن مساله ناراحت مي شوند. حالت رواني آنها با داشتن شايستگي بي رابطه است و بيشتر به داشتن روابط عاشقانه مي انديشند. آنها آشکارا احساسات ناراحت کننده خود را از جمله آشفتگي، فرسوده شدن و درماندگي خود را با ديگران در ميان مي گذارند.
يک زن زماني احساس خوبي دارد که دوستاني علاقمند و پرمحبت داشته باشد تا بتواند با آنها احساسات و مسايل خود را در ميان بگذارد. اما يک مرد زماني احساس خوبي دارد که بتواند مسايلش را به تنهايي حل و فصل کند. اين رمز و راز داشتن احساس خوب در روزگار ما هم به همان قوت ديرين خود باقي است.
فوت و فن های خانه داری ویژه بانوان
فوت و فن هاي خانه داري ( ويژه بانوان )
1. قصد داريم در اين پست فوت و فن هاي خانه داري را به شما آموزش دهيم . از شما کاربران گرامي نيز دعوت مي کنيم اگر مطلبي از هنر خانه داري داريد در اين انجمن قرار دهيد.
2. نويسنده مطالب زيرسرکار خانم فخري السادات موسوي مي باشد.
3. سري اول
4. براي اين که رنگ کلم قرمز ارغواني نشود، هنگام پخت کمي به آ ن سرکه بزنيد.
5. اگر آبگوشت تان سوخت و طعم سوختگي گرفت، يک قاشق چايخوري روغن بادام زميني به آن بيفزاييد.
6. براي اين که بطري هاي يک بار مصرف دوغ ، جاي زيادي در سطل آشغال خانه را نگيرد، آنها را محکم بفشاريد و در همان حالت در آن را ببنديد.
7. براي تميز کردن گل هاي خشک مصنوعي مي توانيد از سشوار با درجه کم استفاده کنيد.
8. براي ضدعفوني کردن سينک ظرفشويي آشپزخانه از محلول هاي شيميايي استفاده نکنيد، به جاي ان از محلول نمک استفاده کنيد.
9. براي مراقبت از وسايل و لوازم و البسه چرمي، کافي است ان را با آب گرم و صابون بشوييد وسپس آبکشي کنيد و اجازه دهيد چرم خشک شود تا روغن طبيعي خود را باز يابد.
10. براي تميز کردن غذا از قابلمه ان را پر از سرکه کرده و بعد از نيم ساعت قابلمه را با آب و مايع ظرف شويي براحتي بشوييد.
11. براي تميز کردن رنده ، مقداري نان خشک به آن بماليد.
12. براي از بين بردن بوي پياز مي توانيد دستان خود را قبل و بعد از پوست کندن پياز به کمي سرکه آغشته کنيد.
13. براي از بين بردن بوي نا مطبوع غذا از روي ظروف کافي است ظرف را در اب محتوي کمي سرکه مدتي خيس کنيد و سپس بشوييد.
14. براي پاک سازي تخته آشپزخانه که در اثر خرد کردن سبزيجات مختلف رنگ مي گيرد ، کافي است تخته هاي چوبي را با مقداري سرکه شستشو دهيد.
15. اگر کتري استيل ، يا چاي ساز شما جرم گرفته است، ميتوانيد مقداري سرکه را با آب داخل کتري يا سماور ريخته و بگذاريد بجوشد. با اين کار جرم کتري يا سماور گرفته مي شود. هر چقدر که جرم زيادتر باشد سرکه بيشتري لازم است و مدت زمان جوشاندن هم بايد بيشتر باشد.
16. پلاستيک دور يخچال و فريزر شما بعد از مدتي کثيف يا خشک ميشود ، بهترين راه براي تميز کردن و نرم کردن آن استفاده از مخلوط جوش شيرين و آب است. مقدار نصف ليوان آب ولرم و يک قاشق مرباخوري جوش شيرين را خوب هم زده و با تکه اي پنبه که به اين مايع آغشته است، تمام پلاستيک دور يخچال و فريزر شما تميز مي شود و هم عمر طولاني تري خواهند داشت.
17. براي جدا کردن و پاک کردن آدامس از روي لباس ، تکه اي يخ روي لکه گذاشته و چند مرتبه به آرامي روي آن بکشيد، سپس آدامس را جدا کنيد، البته دقت کنيد که پارچه لباس آسيب نديده و پاره نشود.
18. اگر مي خواهيد شلوار خود را با اتو خط بيندازيد با اسفنج آغشته به آب و سرکه سفيد محل مورد نظر را مرطوب کنيد سپس اتو بزنيد.
19. اگر زيپ لباس شما سخت حرکت مي کند ، قطره اي از روغن خياطي يا کمي صابون به آن بماليد.
20. اگر سوزن چرخ خياطي شما کند شده يک ورق سمباده را زير دستگاه قررار دهيد و يک رديف روي آن برويد تا سوزن تيز شود.
21. اگر مي خواهيد دکمه ي لباس شما براحتي کنده نشود، از نخ دندان براي دوخت آن استفاده کنيد.
22. براي تيز شدن قيچي هاي کند و قديمي ، با قيچي چند ورق آلومينيومي يا کاغذ سمباده را ببريد.اين کار باعث تيز شدن تيغه هاي قيچي خواهد شد.
23. اگر مي خواهيد هميشه کشک سالم در خانه داشته باشيد، کشک سائيده شده را در کيسه هاي نايلوني ضخيم بريزيد و پس از اينکه سر آن را بستيد در فريزر قرار دهيد و هر وقت به کشک احتياج داشتيد به اندازه ي نياز آن را چند ساعت قبل از مصرف بيرون بياوريد.
ادامه دارد .
مهارت های ده گانه زندگی
مهارت های ده گانه زندگی
1.خودآگاهی
خودآگاهی ، توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف و قدرت ، خواسته ها ، ترس و انزجار است. رشد خودآگاهی به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی مؤثر و همدلانه است.
2.همدلی
همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند. همدلی به فرد کمک می کند تا بتوانند انسانهای دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام گذارد. همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و به ایجار رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده ، نسبت به انسان های دیگر منجر می شود.
3.ارتباط مؤثر
این توانایی به فرد کمک می کند تا بتواند کلامی و غیر کلامی و مناسب با فرهنگ ، جامعه و موقعیت، خود را بیان کند بدین معنی که فرد بتواندنظرها ، عقاید ، خواسته ها ، نیازها و هیجان های خود را ابراز و به هنگام نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران ، در مواقع ضروری، از عوامل مهم یک رابطه سالم است.
4.روابط بین فردی
این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مثبت و مؤثر فرد با انسانهای دیگر کمک می کند. یکی از این موارد ، توانایی ایجاد روابط دوستانه است.که در سلامت روانی و اجتماعی ، روابط گرم خانوادگی ، به عنوان یک منبع مهم روابط اجتماعی ناسالم نقش بسیار مهمی دارد.
5.تصمیم گیری
این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحو مؤثرتری در مورد مسائل تصمیم گیری نماید. اگر کودکان و نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمالشان تصمیم گیری کنند ، جوانب مختلف انتخاب را بررسی و پیامد هر انتخاب را ارزیابی کنند ، مسلما در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهند گرفت.
6.حل مسأله
این توانایی فرد را قادر می سازد تا به طور مؤثرتری مسائل زندگی را حل نماید . مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند ، استرس روانی ایجاد می کنند که به فشار جسمی منجر می شود.
7.تفکر خلاق
این نوع تفکر هم به مسأله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک می کند . با استفاده از این نوع تفکر ، راه حلهای مختلف مسأله و پیامدهای هر یک از آنها بررسی می شوند . این مهارت ، فرد را قادر می سازد تا مسائل را از ورای تجارب مستقیم خود را دریابد و حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی مطرح نیست ، با سازگاری و انعطاف بیشتر به زندگی روزمره بپردازد.
8.تفکر انتقادی
تفکر انتقادی ، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب است . آموزش این مهارت ها ، نوجوانان را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها ، فشار گروه و رسانه های گروهی مقاومت کنند و از آسیب های ناشی از آن در امان بمانند.
9.توانایی حل مسأله
این توانایی فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد ، نحوه تأثیر هیجان ها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد . اگر با حالات هیجانی ، مثل غم و خشم یا اضطراب درست برخورد نشود این هیجان تأثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی خواهد گذاشت و برای سلامت پیامدهای منفی به دنبال خواهند داشت.
10.توانایی مقابله با استرس
این توانایی شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آنها بر فرد است . شناسایی منابع استرس و نحوه تأثیر آن بر انسان ، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری های خود فشار و استرس را کاهش دهد.
اجزای مهارتهای ده گانه زندگی
خودآگاهی
• آگاهی از نقاط قوت
• آگاهی از نقاط ضعف
• تصویر خود واقع بینانه
• آگاهی از حقوق و مسئولیت ها
• توضیح ارزشها
• انگیزش برای شناخت
مهارتهای ارتباطی
• ارتباط کلامی و غیرکلامی موثر
• ابراز وجود
• مذاکره
• امتناع
• غلبه بر خجالت
• گوش دادن
همدلی
• علاقه داشتن به دیگران
• تحمل افراد مختلف
• رفتار بین فردی همراه با پرخاشگری کمتر
• دوست داشتنی تر شدن (دوستیابی)
• احترام قائل شدن برای دیگران
مهارتهای بین فردی
• همکاری و مشارکت
• اعتماد به گروه
• تشخیص مرزهای بین فردی مناسب
• دوستیابی
• شروع و خاتمه ارتباطات
مهارتهای حل مسأله
• تشخیص مشکلات علل و ارزیابی دقیق
• درخواست کمک
• مصالحه (برای حل تعارض)
• آشنایی با مراکزی برای حل مشکلات
• تشخیص راه حل های مشترک برای جامعه
مهارتهای تفکر خلاق
• تفکر مثبت
• یادگیری فعال ( جستجوی اطلاعات جدید )
• ابراز خود
• تشخیص حق انتخاب های دیگر ( برای تصمیم گیری )
• تشخیص راه حل های جدید برای مشکلات
مهارتهای مقابله با هیجانات
• شناخت هیجان های خود و دیگران
• ارتباط هیجان ها با احساسات ، تفکر و رفتار
• مقابله با ناکامی ، خشم ، بی حوصلگی ، ترس و اضطراب
• مقابله با هیجان های شدید دیگران
مهارتهای تصمیم گیری
• تصمیم گیری فعالانه بر مبنای آگاهی از حقایق کارهایی که می توان انجام داد که انتخاب را تحت تأثیر قرار دهد.
• تصمیم گیری بر مبنای ارزیابی دقیق موقعیت ها
• تعیین اهداف واقع بینانه
• برنامه ریزی و پذیرش مسئولیت اعمال خود
• آمادگی برای تغییر دادن تصمیم ها برای انطباق با موقعیت های جدید
مهارتهای تفکر انتقادی
• ادراک تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بر ارزشها ، نگرشها و رفتار
• آگاهی از نابرابری ، پیشداوری ها و بی عدالتی ها
• واقف شدن به این مسئله که دیگران همیشه درست نمی گویند
• آگاهی از نقش یک شهروند مسئول
مهارتهای مقابله با استرس
• مقابله با موقعیتهایی که قابل تغییر نیستند
• استراتژی های مقابله ای برای موقعیت های دشوار ( فقدان ، طرد ، انتقاد)
• مقابله با مشکلات بدون توسل به سوء مصرف مواد
• آرام ماندن در شرایط فشار
• تنظیم وقت
منبع : سايت کانون قلم -http://ghalamngo.com -
آدرس اينترنتی : http://ghalamngo.com/pages/maghalamt…mt_zendegi.htm